ایمان به الله یعنی اعتقاد و باور قطعی و یقینی به وجود او و اینکه او تعالی پروردگار هر . ّصف به صفات کمال و منز ّ عبادت و مت چیزی است و تنها او مستحق ه از صفات نقص است.ایمان به الله ـ شامل 4 مورد زیر میشود:
وجود الله متعال بزرگترین حقیقت است: "این بدان سبب بوده که الله حق است و آنچه جز او میخوانند باطل است؛ و به راستی که الله بلندمرتبۀ بزرگ است."
این بدان سبب بوده که الله حق است و آنچه جز او میخوانند باطل است؛ و به راستی که الله بلندمرتبۀ بزرگ است. ّنی مهلت دهد.« ّ ت معی فرا میخواند تا گناهانتان را برایتان بیامرزد و شما را تا مد پیامبرانشان گفتند: آیا در )وجود( الله، آفرینده آسمانها و زمین شک است؟! )او( شما را ّنی مهلت دهد.« ّ ت معی فرا میخواند تا گناهانتان را برایتان بیامرزد و شما را تا مد
ر و ظلم و کفر است: و انکار وجود الله، تک میدانی که این )معجزهها( را جز پروردگار آسمانها و زمین برای )موسی( گفت: تو قطعا روشنگری نفرستاده است و من ای فرعون! قطعا تو را هالکشده میپندارم.
فرعون گفت: »فرعون گفت: پروردگار جهانیان چیست؟! )موسی( گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید. )فرعون( به کسانی که در اطرافش بودند گفت:
فرعون گفت: آیا نمیشنوید؟ )موسی( گفت: )او( پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست. )فرعون( گفت: بیتردید پیامبرتان که به سوی شما فرستاده شده، دیوانه است. )موسی( گفت:
فرعون گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو وجود دارد است، اگر بیندیشید. )فرعون( گفت: اگر معبودی جز من برگزینی، قطعا تو را از زندانیان قرار خواهم داد.
دالیل مختلف و متعددی بیانگر وجود الله لأ است؛ از جمله:
عبارت است از سرشتی که انسان بر آن آفریده شد پیش از آنکه آموزشی دیده باشد، چنانکه الله تعالی میفرماید: پس روی خود را با حقگرایی )و اخالص( به سوی دین آور، فطرت الهی است که )الله( مردم را ّ ا بیشتر مردم نمیدانند. بر آن آفریده است، دگرگونی در آفرینش الله نیست، این است دین استوار، ام
در صحیح بخاری روایت شده که رسول الله ج فرمودند: هر فرزندی بر فطرت ]پاک اسالم[ ا پدر و مادرش وی را یهودی یا مسیحی و یا مجوسی میکنند.« و در ّد میشود، ام مصحیح مسلم آمده است که پیامبر ج فرمودند:هیچ فرزندی متول نمیشود مگر اینکه بر مل ]فطرت پاک اسالم[ است.« و نیز فرمودند: ّت ]اسالم متول مگر اینکه بر این مل میشود[ تا اینکه زبانش آن را بیان میکند. در روایت دیگری، چنین آمده است: « :هیچ فرزندی نیست که متول شود مگر اینکه بر این فطرت ]توحید و دین اسالم[ است، تا اینکه زبانش از آن تعبیر نموده و بیانش میکند.
بنابراین هر مخلوقی بر فطرت اصلی خود میباشد، بهگونهای که در وجودش ایمان به وجود الله را احساس میکند و مییابد، مگر اینکه چیزی بر فطرتش عارض گردیده و آن را فاسد نماید. الله لأ در حدیثی قدسی چنین میفرماید: "همانا من تمامی بندگانم را حنیف ]مسلمان و پاک از گناه[ آفریدم، ا شیاطین بر آنان تاخته و آنها را از دینشان باز میدارند. ]مسلمان و پاک از گناه[ آفریدم، ا "
بسا اوقات پرده و مانعی از شبهات و شهوات بر فطرت قرار میگیرد، ولی هنگام سختیها و رنج و بحران، حقیقت فطرت آشکار میشود. در قرآن کریم میخوانیم: "پس هنگامی که در کشتی سوار شوند، الله را با اخالص میخوانند و زمانی که )الله( آنان را )با آوردن( به خشکی نجات داد، آنگاه آنان شرک میآورند."
یعنی عقل سالم از شبههها و خواهشات نفسانی )شهوات(. چنین عقلی حکم میکند فاقی و بدون خالق به وجود آمده که قطعا مخلوقات آفریدگاری دارند، زیرا امکان ندارد ات باشند. و نیز امکان ندارد که به خودی خود به وجود آمده باشند، چون عدم و نیستی ِ به وجودآورندهای باشد که همان نمیتواند وجود و هستی را ایجاد کند! پس باید آفریدگار الله ـ است.
بیر بن مطعم س در فدیۀ اسیران غزوۀ بدر نزد رسول الله ج آمد – و او آن زمانی که ج زمان مشرک بود-، از پیامبر ج شنید که در نماز مغرب، سورۀ »طور« را تالوت کردند و هنگامی که به این آیات رسیدند: آیا آنان از هیچ )و بدون آفریننده(، آفریده شدهاند، یا خود خالق )خویش(اند؟! آیا آنان آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! )خیر( بلکه آنان یقین نمیکنند. آیا خزائن پروردگارت نزد آنهاست؟! یا آنان )بر ّط دارند؟!« همه چیز( تسل
ُ بیر گفت: نزدیک بود دلم از جا کنده شود.
و این اولین بار بود که ایمان در دلش وارد شد.
خطیب عرب در دوران جاهلیت، قس بن ساعده إیادی با عقل صریح خود چنین استدالل کرد و گفت: سرگین شتر داللت بر وجود شتر میکند و جای پا بیانگر رفتن ّ هها بر وجود آفریدگاری ]یک نفر[ است، پس آیا آسمان دارای برجها و زمین دارای در باخبر و آ گاه داللت نمیکند؟!
الله متعال میفرماید: "به زودی نشانههای خود را در آفاق و در نفس خودشان به آنان نشان خواهیم داد، تا برایشان روشن گردد که او حق است."
این مورد، نمونههای متنو عی دارد؛ از جمله معجزههای پیامبران لإ، کرامات اولیاء و صالحان و پذیرش دعای دعاگویان. الله تعالی دربارۀ پیامبرش نوح ÷ چنین میفرماید: "پس او پروردگارش را خواند )و عرض کرد(: من مغلوب شدهام، پس یاریم فرما )و از آنان انتقام بگیر(. آنگاه درهای آسمان را با آبی )فراوان و( فروریزنده گشودیم. و از زمین چشمههایی ّ ر شده بود، جوشاندیم )و جاری نمودیم(، سپس این )دو( آب )آسمان و زمین( برای امری که مقد با هم درآمیختند. و او )نوح( را بر )مرکبی( ساختهشده از تخته و میخ سوار کردیم. زیر نظر )و حفاظت( ما روان بود، کیفری بود برای کسانی که کافر شده بودند."
و میفرماید: "پس به موسی وحی کردیم: عصایت را به دریا بزن؛ آنگاه )دریا( شکافته شد، سپس هر بخشی )از آن( همچون کوه عظیمی شد. و دیگران )فرعون و فرعونیان( را )نیز( به آنجا نزدیک ساختیم. و موسی و همراهانش را همگی نجات دادیم. سپس دیگران را غرق کردیم. بیگمان در این )ماجرا( نشانهای )روشن( است، ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند."
ّ دنا عیسی ÷ میفرماید: در مورد س "و )او را به عنوان( پیامبری به سوی بنیاسرائیل )میفرستد که به آنان میگوید:( من از سوی ِل برای شما )چیزی( به شکل پرنده میسازم، آنگاه پروردگار شما برایتان نشانهای آوردهام؛ من از گ در آن میدمم، پس به فرمان الله پرندهای میشود و به فرمان الله کور مادرزاد و مبتالیان به برص )پیسی( را بهبودی میبخشم و مردگان را زنده میکنم و از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم. بدون تردید در اینها، نشانهای برای شماست اگر ایمان داشته باشید."
مانند این معجزات برای پیامبر ما محم ّفاق افتاد، چنانکه انس بن مالک س ّ د ج نیز ا روایت میکند: مردی روز جمعه از دری که سمت دار القضاء بود، در حالی وارد مسجد شد که پیامبر ج ایستاده بودند و برای مردم خطبه میخواندند. آن مرد رو به پیامبر ج یستاد و عرض کرد: ای رسولالله ج! اموال نابود شد و راهها بسته، پس از الله لأ بخواه که بر ما باران بباراند. پس پیامبر ج دستها را باا رده و اینگونه دعا نمود: »پروردگارا! به ما باران عطا کن، الهی! به ما باران عطا کن، معبودا! به ما باران عطا کن. انس س میگوید: قسم به الله، در آسمان هیچ ابر یا لع پاره ابری نمیدیدیم و میان ما و کوه »س ،خانه و منزلی نبود، سپس از پشت آن کوه، ابری همچون سپر پدیدار شد و زمانی که در وسط آسمان قرار گرفت، منتشر شد و سپس باران بارید؛ قسم به الله أ که خورشید را روز شنبه ندیدیم. سپس جمعۀ آینده درحالیکه پیامبر ج ایستاده بود و خطبه میخواند، مردی از همان در وارد شد. آن مرد رو به رسولالله ج ایستاد و گفت: ای رسولالله ج! اموال نابود و راهها بسته شد، پس دعا کن که الله تعالی باران را نگه دارد. پیامبر ج دستانش را باا رد و فرمود : »الهی! اطراف ما و نه بر ما ]باران ببارد[، پروردگارا! آنرا بر تپهها، كوهها، درهها و محل رویش « انس س میگوید: پس باران ایستاد، ما خارج شدیم و در آفتاب راه
: »الهی! اطراف ما و نه بر ما ]باران ببارد[، پروردگارا! آنرا بر تپهها، كوهها، درهها و محل رویش درختان ]جنگلها[ ببارد.« انس س میگوید: پس باران ایستاد، ما خارج شدیم و در آفتاب راه فقعلیه است. میرفتیم. حدیثی م
ی میفرماید: الله متعال به طور عام و ک ")آیا این بتها بهترند( یا ذاتی که )دعای( مضطر )درمانده( را اجابت میکند وقتی او را بخواند و گرفتاری را برطرف میسازد و شما را جانشینان زمین قرار میدهد؟! آیا معبود دیگری با الله است؟! چه اندک پند میگیرید."
درنتیجه، معجزات پیامبران، اجابت دعای دعاکنندگان و نجات مصیبتدیدگان، دالیلی محسوس هستند که مردم آنها را درک کردهاند و یقینا و قطعا بیانگر وجود ذاتی است که پیامبران و معجزاتشان را فرستاده و دعای افراد را اجابت میکند و به فریاد مصیبتدیدگان میرسد؛ یعنی الله ـ.
ت صحیح نبوی. یعنی آیات قرآن و سن الله متعال میفرماید: "مگر در قرآن نمیاندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعا اختالف بسیاری در آن مییافتند."
"ّ تی از جانب پروردگارتان برای شما آمد و نوری آشکار به سوی »ای مردم! همانا دلیل و شما نازل کردیم."
ای مردم! به راستی که برای شما از جانب پروردگارتان موعظهای آمد و شفایی برای آنچه در سینههاست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان است.
"آیا برایشان کافی نیست که همانا ما )این( کتاب )قرآن( را بر تو نازل کردیم که )پیوسته( بر آنان تالوت میشود؟! بیگمان در این )قرآن( رحمت و پندی است برای کسانی که ایمان میآورند."
قیافته، عقاید صحیح، شرایع و احکام عادالنه و مسائل استوار و اخبار غیبی و تحق صحیح اخالقی موجود در قرآن، نشان میدهند این کتاب از جانب الله تعالی است و امکان ندارد ساخته و پرداخته کسی از مخلوقات باشد. بنا بر دالیل فوق، هیچیک از انسانها حقیقتا منکر وجود الله نبودهاند و نیستند و فقط برخی گروههای ملحد در قدیم و دورۀ معاصر، تظاهر به انکار وجود الله میکنند؛ مانند:
همان فیلسوفان دهری که معتقد به قدیمبودن و جاودانگی جهان بودند و در این دوره، افراد مشهور به »ملحدان جدید« شبیه آنان هستند. دهریها میگویند: "چیزی جز )این( زندگانی دنیای ما، )در کار( نیست، میمیریم و زنده میشویم و جز طبیعت )و روزگار( ما را هالک نمیسازد. و آنان به این )امر( هیچ علمی ندارند و این افراد فقط )وهم و( گمان میکنند.«"
آنان ادعا دارند که جهان هستی به خودی خود در گردش و جریان است و از قدیم بوده و همواره خواهد بود! و میگویند: مخلوقات را شکمهایی به وجود میآورند و زمین آنها را ّ فی میبلعد و فقط روزگار ما را از بین میبرد! بنابراین معتقدند الله تعالی هیچ ارتباط و تصر در ایجاد و از بینبردن مخلوقات ندارد. الله تعالی در پاسخ به آنان فرمود: آنان به این )امر( هیچ علمی ندارند.
عا و سخنشان ّ ی و نه فطری، بلکه اد یعنی نه دلیل عقلی دارند و نه نقلی و نه حس ّ م محض است: یاوهگویی و توه "و آنان فقط )وهم و( گمان میکنند."
کسانی که معتقدند جهان هستی خود به خود به وجود آمده است و خلقت آنها به ذات آنها بازمیگردد؛ مانند گیاهان، حیوانات، جمادات و ویژگیهای آنان، خودشان و حرکاتشان ّ عا و سخنشان بدیهی و بسیار روشن است، را به وجود آوردهاند! اشتباه و نادرستی این اد زیرا امکان ندارد یک چیز در یک لحظه هم خالق و هم مخلوق باشد. الله أ میفرماید: "آیا آنها از هیچ )و بدون آفریننده(، آفریده شدهاند، یا خود خالق )خویش(اند؟!"
طبیعتی که ایجاد را به آن نسبت میدهند، دستهای از جمادات ناشنوا و کور و الل هستند که هیچ احساس و شعوری ندارند، پس چگونه میتوانند مخلوقات زندهای را به وجود آورند که میشنوند و میبینند و صحبت میکنند و حس دارند و درد و رنج را احساس میکنند؟! موجودی که فاقد یک ویژگی است، نمیتواند آن ویژگی را به دیگران بدهد و آن را به وجود آورد.
فاقی به وجود آمدهاند؛ چنانکه ذر کسانی که معتقدند موجودات کامال ات ات و جزئی ت فاقی منجر به ظهور حیات و تشکیل مخلوقات متفاوتی شده است به صورت تصادفی و ا ر این اد بدون اینکه پیش از آن تدبیر و چهارچوبی وجود داشته باشد! فقط تصو عا برای اثبات نادرستی آن کافی است، چرا که دقیقبودن و نظم شگفتانگیز جهان هستی و دوام ّفاقیبودن آن را ّ عای ات آن بر اساس قوانینی ثابت و عقالنی و تعادل و نظم استوارش، اد کامال باطل میسازد. الله ـ میفرماید: ")این( صنع )و آفرینش( الله است که هر چیزی را محکم )و استوار( ساخته است."
"الله )همان( ذاتی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین )نیز( همانند آنها را )آفرید( و فرمان )الله( پیوسته در میانشان نازل میشود تا بدانید که الله بر هر چیزی تواناست و اینکه علم الله تعالی بر همه چیز احاطه دارد."
پیروان )کارل مارکس( که میگویند: »هیچ معبود و خدایی وجود ندارد؛ و غیر از ّ ی، زندگی دیگری نیست.« زندگی ماد
و زمانی که دولتشان )شوروی( را بر لبۀ این پرتگاه و اعتقاد باطل تأسیس کردند، ّ د ی تبدیل گشت. دیری نپایید که متالشی شد و به دولتهای متعد
مانند فرعون که تظاهر به انکار پروردگار میکرد و میگفت: "پروردگار جهانیان چیست؟!"
ت را به خودش نسبت داد و گفت: سپس ربوبی من پروردگار برتر شما هستم.
در ادامه سرکشی وی بیشتر شد و ادعایالوهیت کرد و گفت: "من معبودی جز خودم برای شما نمیشناسم."
موسی ÷ را تهدید کرد و گفت: "اگر معبودی جز من برگزینی، قطعا تو را از زندانیان قرار خواهم داد."
و مانند نمرود که با ابراهیم ÷ در مورد پروردگارش نزاع و مخاصمه کرد: "هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده میکند و میمیراند. )نمرود( گفت: من )نیز( زنده میکنم و میمیرانم. ابراهیم گفت: همانا الله، خورشید را از مشرق میآورد، پس تو آن را از مغرب بیاور! )در اینجا( آن کسی که کفر ورزیده بود مبهوت شد و الله قوم ستمگر را هدایت نمیکند."
تمامی این افراد با خودشان به دشمنی و تناقضگویی برخاسته و با فطرتشان مخالفت ورزیده و آنرا انکار نمودند، چنانکه الله تعالی در قرآن کریم علیه آنان چنین میفرماید: "و آن را از روی ستم و سرکشی انکار کردند، درحالیکه دلهایشان به آن یقین داشت، پس بنگر عاقبت مفسدان چگونه بود."
ی فراموش شدند. به همین سبب، هیچ اثری از آنان باقی نماند و به ک
یعنی اعتقاد و باور قطعی به اینکه فقط الله یگانه، پروردگار، آفریدگار، مالک و امرکننده ّ ف است؛ ذاتی که تمامی جهانیان را با َ رور، مالک و متصر است. و »رب ّ « به معنای س نعمتهای خود پرورش میدهد. الله أ میفرماید: ")فرعون( گفت: ای موسی! پروردگار شما کیست؟ )موسی( گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، سپس )آنها را( هدایت کرده است."
بنابراین محور ربوبیت، سه چیز است:
الله تعالی آفریدگار هر چیزی است و هر چه غیر او مخلوق میباشد، چنانکه در قرآن مجید میخوانیم: "الله آفریدگار هر چیزی است و او بر هر چیزی نگهبان است."
"ّن کرده است.« »و هر چیزی را آفرید، سپس اندازۀ هر چیز را چنان که میباید، م"
ِسبی و به معنای سازماندادن و هر خلق و آفرینشی که به غیر الله نسبت داده شود جمعآوری و سنجش و اندازهگرفتن است؛ و مراد از آن، به وجودآوردن از نیستی و عدم نیست، چنانکه الله ـ میفرماید: "پس )پر برکت و( بزرگوار است الله که بهترین آفرینندگان است."
الله مالک است و هرآنچه جز او مملوک است. الله متعال میفرماید: "آیا نمیدانی فرمانروایی آسمانها و زمین، از آن الله است و جز الله سرپرست و یاوری برای شما نیست."
"و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن الله است و الله بر هر چیزی تواناست."
بگو: پروردگارا! ای دارندۀ پادشاهی و )هستی(! به هرکس بخواهی، پادشاهی )و فرمانروایی( میبخشی و از هرکس بخواهی پادشاهی )و فرمانروایی( را میگیری.""
"و او را در فرمانروایی هیچ شریکی نیست."
"این است الله پروردگار شما، فرمانروایی از آن اوست و کسانی را که به جای او میخوانید وزن( پوست نازک هستۀ خرما مالک نیستند.« )"
هر نوع مالکیتی که به غیر الله نسبت داده میشود، مالکتی نسبی، موقتی و جزئیاست، چنانکه در قرآن کریم آمده است: "ای قوم من! امروز فرمانروایی از آن شماست، در این سرزمین پیروزید."
"یا به آنچه )از کنیزان( که مالکشان هستید )اکتفا کنید(."
ولی مالکیت کامل و مطلق فقط از آن الله لأ است و در این باره میفرماید: همانا ما هستیم که زمین و کسانی را که بر روی آن هستند، به ارث میبریم و )همگی( به سوی ما بازگردانده میشوند.""
الله متعال امرکننده )آمر( است و غیر او مأمورند. الله متعال در اینباره فرموده است: "بگو: همۀ کارها برای )و در اختیار( الله است."
"آ گاه باشيد که آفرينش و فرمانروايی از آناوست، پر برکت )و بینهایت بزرگ( است الله کهپروردگار جهانيان است."
"و کار یکسره شود و کارها به سوی الله برگردانده میشود."
و به پیامبرش میفرماید: "هیچ چیز از کار )بندگان( در دست تو نیست."
پس سایر مردم که پایینتر از پیامبر ج هستند، چگونه میتوانند صاحب امر باشند؟! و میفرماید: "پیش از )این پیروزی( و بعد از این )پیروزی( فرمان از آن الله است."
بنابراین فقط الله لأ صاحب امر و فرمان دربارۀ مخلوقاتش میباشد و امر و فرمانی که ِسبی و داخل در اراده و خواست الله متعال است که به غیر او نسبت داده میشود، امری ن اگر بخواهد، آن را اجرا میکند وگرنه، مانع آن میشود، مانند این آیۀ قرآن که میفرماید: "پس )آنان( از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون درست )و بخردانه( نبود."
امر پروردگار شامل امر تکوینی و شرعی میشود که امر تکوینی حتما اجرا میگردد و ّت است. در قرآن کریم میخوانیم: مرادف مش "جز این نیست که فرمان او، چون چیزی را اراده کند، )این است( که به آن میگوید: موجود شو، پس )بیدرنگ( موجود میشود."
ت است که گاهی اوقات اجرا میشود ّ آزمایش و مرادف با محب ّ ا امر شرعی محل امت و خواست الله است، ّفاق نمیافتد. اما هر دو نوع امر، داخل در عموم مشی و گاهی ات چنانکه میفرماید: "برای کسی از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد. و شما نمیخواهید مگر اینکه پروردگار جهانیان بخواهد."
سایر صفات ربوبی الله به این سه مورد – خلق و ملک و امر- بر میگردد؛ همچون روزیدادن، زندهکردن، میراندن، فرستادن باران، رویانیدن زمین، به گردش درآوردن بادها، به جریانانداختن کشتیها، پیدرپیآمدن شب و روز، باردارشدن و وضع حمل، ّت و ... . ّ ت، ذل سالمتی، بیماری، عز
ت الله ـ در فطرت و سرشت انسان نهادینه شده و برای عقلها بسیار ایمان به ربوبیروشن و بدیهی و در هستی قابل مشاهده است و بسیار در نصوص آمده است؛ مثال در قرآن کریم میخوانیم: "همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند با آنچه به مردم سود میرساند و آبی که الله از آسمان نازل کرده که با آن زمین را پس از مردنش زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن پراکنده کرده و )در( تغییر مسیر بادها و ابرهایی که در ّ ل میکنند و ّ رند؛ بیگمان نشانههایی است برای مردمی که تعق میان زمین و آسمانها مسخ میاندیشند."
"شب را در روز داخل میکنی و روز را در شب داخل میکنی و زنده را از مرده بیرون میآور و مرده را از زنده بیرون میآوری و به هرکس بخواهی بیشمار روزی میدهی."
"همانا الله شکافندۀ دانه و هسته است، زنده را از مرده خارج میسازد و مرده را از زنده بیرون میآورد. این است الله شما، پس چگونه )از حق( منحرف میشوید؟! )او( شکافندۀ صبح است و شب را )مایۀ( آرامش و خورشید و ماه را )وسیلۀ( حساب )زمان( قرار داده است. این اندازهگیری الله توانای داناست. و او ذاتی است که ستارگان را برای شما قرار داد، تا در تاریکیهای خشکی و دریا بوسیلۀ آنها راه یابید. همانا ما آیات )و نشانههای خود( را برای گروهی که میدانند )به تفصیل( بیان داشتیم. و او ذاتی است که شما را از یک تن آفرید، سپس )برای شما( قرارگاه و امانتگاهی است. ما آیات )خود( را برای گروهی که در مییابند )به تفصیل( بیان نمودیم. و او ذاتی است که از آسمان آبی نازل کرد، پس بوسیلۀ آن، گیاهان گوناگون )از زمین( بیرون آوردیم، سپس از آن، سبزهها پدید آوردیم که از آن دانههای متراکم و از شکوفۀ نخل خوشههایی نزدیک به یکدیگر بیرون آوردیم و باغهایی از انگور و زیتون و انار، )میوههایی( که برخی شبیه هم و برخی بیشباهت به هم هستند )بیرون آوردیم(. هنگامی که میوه داد )و به بار نشست( به میوۀ آن و )به( رسیدنش بنگرید که همانا در آن نشانههایی است برای گروهی که ایمان دارند."
"الله ذاتی است که آسمانها را بدون ستون بر افراشت که میبینید، آنگاه بر عرش مستقر ّنی روان است. کار )و امور هستی( ّ ت معی ّ ر ساخت که هر کدام تا مد شد و خورشید و ماه را مسخ را تدبیر میکند، نشانههایی را )روشن( بیان میکند، شاید شما به لقای پروردگارتان یقین حاصل کنید. و او ذاتی است که زمین را گسترد و در آن کوهها و رودها قرار داد و در آن از هر نوع میوهها دو قسم )ترش و شیرین و ...( پدید آورد. شب را بر روز میپوشاند، بیگمان در این )امور( نشانهها )و عبرتهایی( است برای گروهی که میاندیشند. و در زمین قطعههای )گوناگون( کنار هم )قرار دارد( و باغهايی از انگور و کشتزار و نخلهایی که گاه از یک بن میرویند و گاهی از چند بن، )در صورتی( که از یک آب سیراب میشوند، و )با این حال( میوۀ بعضی از آنها را بر بعضی )دیگر( برتری دادیم، بدون تردید در این )امور( نشانهها )و عبرتهایی( وجود دارد برای گروهی که خرد میورزند."
"آسمانها و زمین را به حق آفرید، از آنچه شریکش میسازند برتر است. انسان را از نطفه آفرید، سپس او )دشمنی( ستیزهجویی آشکار شده است. و چهارپایان را برای شما آفرید که در آنها پوشش )گرم( و منافع )دیگری( است و از )گوشت برخی( آنها میخورید. و در آنها برای شما )زینت و( زیبائی است، چون شامگاهان )از صحرا( باز میگردانید و وقتی صبحگاهان )به ّ ت زیاد، به آن صحرا( میفرستید. و )آنها( بارهای سنگین شما را به شهری که جز با رنج و مشق نمیرسیدید، حمل میکنند، قطعا پروردگارتان روؤف )و( مهربان است. و )همچنین( اسبان و استران و خران را )آفرید( تا بر روی آنها سوار شوید و )نیز برای شما( زینت است و چیزهایی را میآفریند که نمیدانید. و بر الله است که راه راست را )به بندهگانش( بنمایاند و برخی از آن راهها بیراهه )و کج( است و اگر میخواست همۀ شما را هدایت میکرد. او ذاتی است که از آسمان برایتان آبی نازل کرد که از آن )آب( آشامیدنی است و از آن )گیاهان و( درختانی )میروید( که )حیوانات خود را( در آن میچرانید. )الله( با آن )آب( برای شما زراعت و زیتون و )درختان( خرما و تاکستانهای انگور و از همه نوع میوهها میرویاند، بیگمان در این نشانهای است برای گروهی ّ ر کرد و ستارگان )نیز( به فرمان او که میاندیشند. و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما مسخ ّ ر هستند، بیتردید در این نشانهای وجود دارد برای گروهی که خرد میورزند. و )همچنین مسخ ً در این نشانهای ّ ر گرداند( آنچه را که برای شما در زمین به رنگهای گوناگون آفرید، مسلما مسخ ّ ر ساخت، تا از آن گوشت تازه است برای گروهی که پند میپذیرند. و او ذاتی است که دریا را مسخ بخورید و زینتی )مانند مروارید( که آن را بپوشید، بیرون آورید و کشتیها را میبینی که در آنروانند )و سینۀ دریا را میشکافند( و تا از فضل او )الله( روزی بجویید و باشد که شکر گزارید. و در زمین کوههای استوار )و محکمی( افکند که مبادا شما را بلرزاند و رودها و راهها )پدید آورد( شاید هدایت شوید. و )نیز( نشانهها )قرار داد( و )در هنگام شب( بوسیلۀ ستارگان راه مییابند. آیا ذاتی که میآفریند، مانند کسی است که نمیآفریند؟! آیا پند نمیگیرید؟! و اگر )بخواهید( نعمت)های( الله را بشمارید، نمیتوانید آنها را بشمارید، بدون تردید الله آمرزندۀ مهربان است."
"کسانی که )بهشت( فردوس را ارث میبرند و جاودانه در آن خواهند ماند. و به راستی انسان ِل آفریدیم. سپس او را از نطفهای در قرارگاهی استوار )رحم( قرار دادیم. را از چکیدهای از گ سپس نطفه را )به صورت( علقه )خون بسته( گرداندیم، آنگاه علقه را )به صورت( مضغه )پاره گوشتی( درآوردیم، آنگاه مضغه را )به صورت( استخوانهایی گردانیدیم، سپس بر استخوانها گوشت پوشاندیم، سپس آن را آفرینشی دیگر بخشیدیم، پس )پر برکت و( بزرگوار است الله که ً شما روز قیامت ُرد. آنگاه یقینا بهترین آفرینندگان است. سپس قطعا شما بعد از این خواهید م برانگیخته میشوید. و به راستی بر فرازتان هفت آسمان آفریدیم و )ما هرگز( از آفرینش )خود( ّن نازل کردیم، پس آن را در زمین جای دادیم و غافل نبودهایم. و از آسمان آبی به اندازۀ معی ً توانا هستیم. سپس بوسیلۀ آن، باغهایی از درختان خرما و بیگمان ما بر از بینبردن آن کامال انگور برای شما پدید آوردیم. برای شما در آن )باغها( میوههای بسیاری است و از آن میخورید. و )نیز( درختی را که از طور سینا بیرون میآید )درخت زیتون( که از آن روغن و )نان( خورشبرای خورندگان فراهم میشود. و بدون تردید برای شما در چهارپایان عبرتی است، از آنچه درونشان است )از شیر آنها( شما را سیراب میکنیم و برای شما در آنها منافع فراوانی است و از )گوشت( آنها میخورید و بر آنها و بر کشتیها سوار میشوید."
"آیا ندیدی که الله ابرهایی را به آرامی میراند، سپس بین آنها پیوند میدهد، آنگاه آن را متراکم میکند، سپس قطرۀ )باران( را میبینی که از میانش بیرون میشود و از آسمان، از کوههایی که در آنجاست، دانههای تگرگ نازل میکند، سپس آن را به هرکس که بخواهد میرساند و آن را از هرکس که بخواهد باز میدارد. نزدیک است درخشندگی برق آن )نور( چشمها را )از بین( ببرد. الله شب و روز را دگرگون میسازد، بیگمان در این )امر( برای خردمندان عبرتی است. و الله هر جنبندهای را از آب آفرید، پس برخی از آنها بر شکم خود راه میروند و برخی بر دو پا راه میروند و بعضی از آنها بر چهار )پا( راه میروند. الله هر چه را بخواهد میآفریند، قطعا الله بر هر چیزی تواناست."
"آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترانیده است و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد، سپس خورشید را بر )وجود( آن دلیل قرار دادیم. سپس آن )سایه( را اندکاندک به سوی خود باز میگیریم. و او ذاتی است که شب را برای شما پوششی قرار داد و خواب را مایۀ آسایش و روز را )هنگام( برخاستن )و جنبش( قرار داد. و او ذاتی است که بادها را بشارتدهندگانی پیشاپیش رحمتش فرستاد و از آسمان آبی پاک نازل کردیم. تا با آن سرزمین مردهای را زنده کنیم و آن را به چهارپایان و انسانهای بسیاری که آفریدهایم بنوشانیم. و به راستی )ما( آن )آب باران( را ّر شوند، سپس بیشتر مردم جز ناسپاسی را قبول نکردند. و اگر در میانشان تقسیم کردیم تا متذک میخواستیم در هر قریه و دیاری بیمدهندهای میفرستادیم. پس )ای پیامبر!( از کافران اطاعت مکن و بوسیلۀ آن )قرآن( با آنان جهاد بزرگی بنما. و او ذاتی است که دو دریا را به هم آمیخت، این گوارا و شیرین، و آن شور و تلخ است و در میان آن دو حائل و مانعی استوار قرار داد. و او ذاتی است که از آب انسانی را آفرید، آنگاه او را )پیوند( نسبی و سببی قرار داد و پروردگار تو تواناست."
"پس الله را تسبیح گویید؛ هنگامی که شام میکنید و هنگامی که صبح میکنید. و حمد و ستایش مخصوص اوست، در آسمانها و زمین و عصرگاهان و هنگامی که ظهر میکنید. زنده را از مرده بیرون میآورد و مرده را از زنده بیرون میآورد و زمین را پس از مردنش زنده میسازد و همینگونه )روز قیامت از گورها( بیرون آورده میشوید. و از نشانههای او )این( است که شما را از خاک آفرید، سپس به ناگاه شما انسانهای )زیادی شدید و در زمین( پراکنده گشتید. و از نشانههای او )این( است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا با آنان آرام گیرید و در ّر ّ ت و رحمت قرار داد، بیگمان در این )امر( نشانههایی است برای گروهی که تفک میانتان مود میکنند. و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و اختالف زبانهایتان و رنگهایتان است، بیتردید در این نشانههایی برای دانایان وجود دارد. و از نشانههای او خوابیدن شما در شب و روز است و تالش و بهرهجستن شما از فضل اوست، بدون تردید در این نشانههایی است برای گروهی که میشنوند. و از نشانههای او )این( است که برق را برای بیم و امید به شما نشان میدهد و از آسمان آبی نازل میکند، آنگاه زمین را بعد از مردنش با آن )آب( زنده میکند، بیگمان در این نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند. و از نشانههای او )این( است که آسمانها و زمین به فرمانش )بر جای( میایستند و هنگامی که با ندایی شما را از زمین فرا خواند، ناگهان شما ِ اوست هر چه در آسمانها و زمین است و همگی فرمانبردار او هستند. خارج میشوید. و از آن و او ذاتی است که آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را باز میگرداند و این )باز گرداندن( بر او آسانتر است و توصیف برتر در آسمانها و زمین برای اوست و او تعالی پیروزمند حکیم است."
")الله( رحمان، قرآن را تعلیم داد. انسان را آفرید. به او )نطق و( سخنگفتن آموخت. ّ م )و دقیقی( در حرکتند. و گیاه و درخت )برای او( سجده میکنند. خورشید و ماه با حساب منظ و آسمان را بر افراشت و میزان )معیار سنجش( را قرار داد تا در میزان تجاوز نکنید. و وزن را بر اساس عدل بر پا دارید و میزان را کم نکنید. و زمین را برای مردمان قرار داد )و گسترانید( که در آن میوهها و نخلهایی خوشهدار است. و )در آن( دانۀ برگدار )که به صورت کاه در میآید( و ریحان )و گیاهان خوشبو( است. پس )ای گروه انس و جن!( کدامین نعمتهای پروردگارتان را ِل خشکیدهای همچون سفال آفرید. و جن را از شعلهای از آتش تکذیب میکنید؟! انسان را از گ خلق کرد. پس )ای گروه انس و جن!( کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟! )او( پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است. پس )ای گروه انس و جن!( کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟! دو دریای )مختلف شور و شیرین( را به جریان آورد درحالیکه با یکدیگر برخورد میکنند. میان آن دو حایلی است که یکی بر دیگری غلبه نمیکند )و در هم نیامیزند(. پس )ای گروه انس و جن!( کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟! از آن دو )دریا( مروارید و مرجان بیرون میآید. پس )ای گروه انس و جن!( کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟! و برای اوست کشتیهایی همچون کوه که در دریا به حرکت درمیآیند. پس )ای گروه انس و جن!( کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟!"
"آیا زمین را بستری )برای آسایش شما( قرار ندادیم؟! و کوهها را میخهای )آن قرار ندادیم؟!( و شما را جفت )نر و ماده( آفریدیم. و خواب شما را )مایۀ( آرامشتان قرار دادیم. و شب را پوششی )برای شما( قرار دادیم. و روز را )وسیلهای( برای زندگی و معاش قرار دادیم. و بر فراز شما هفت )آسمان( محکم بنا کردیم. و )خورشید را( چراغی درخشان آفریدیم. و از ابرهای بارانزا آبی فراوان فرو فرستادیم. تا با آن دانه و گیاه )بسیاری( برویانیم. و باغهایی پر درخت )با آن آب پرورش دهیم(."
"آیا آفرینش شما )بعد از مرگ( سختتر است یا آسمان که )الله( آن را بنا کرد؟! سقفش را برافراشت، سپس به آن شکل و نظم داد. و شبش را تاریک و روزش را روشن گردانید. و زمین را بعد از آن گسترانید. و از آن آب )چشمهها و چاهها( و چراگاهش را بیرون آورد. و کوهها را محکم و استوار )بر روی زمین( قرار داد. )همۀ اینها( برای بهرهگیری شما و چهارپایانتان است."
"پس انسان باید به غذای خود بنگرد. بیگمان ما آب فراوان )از آسمان( فرو ریختیم. سپس زمین را به خوبی شکافتیم. آنگاه در آن دانه)های فراون( رویاندیم. و انگور و سبزی )بسیار(. و زیتون و نخل. و باغهایی )انبوه و( پردرخت. و )انواع( میوه و علوفه )پدید آوردیم(. )همۀ اینها( برای بهرهگیری شما و چهارپایانتان است."
ّت الله دارند؛ به اینکه او خالق، مالک و مدب عموما تمام انسانها اقرار به ربوب است. ی مشرکان عرب بدان معترف بودند؛ الله تعالی در آیاتی از قرآن، این اعتراف آنان را حبیان میکند؛ از جمله: ")ای پیامبر!( بگو: اگر میدانید، زمین و هر چه در آن است از آن گفت: )همه( از آن الله است. بگو: آیا پند نمیگیرید؟! بگو: چه کسی پروردگار آسمانهای ِ الله است. بگو: آیا )از الله( هفتگانه و پروردگار عرش عظیم است؟! خواهند گفت: )همه( از آن نمیترسید؟! بگو: اگر میدانید، چه ذاتی فرمانروایی همۀ موجودات را در دست دارد و او پناه میدهد و کسی در برابر او پناهداده نمیشود؟! خواهند گفت: از آن الله است. بگو: پس چگونه جادو میشوید؟!"
")ای پیامبر!( اگر از آنان )مشرکان( بپرسی: چه ذاتی آسمانها و زمین را آفریده است؟ یقینا ِ دانا آنها را آفریده است.« میگویند: )الله( پیروزمن"
در این زمینه، فقط نوعی گمراهی و انحراف جزئی از سوی گروههایمتعددی صورتگرفته است، به گونهای که در ربوبیت الله شرک ورزیدند؛ مانند:
افرادی که معتقدند جهان دو آفریدگار دارد؛ خدای نور که خیر را میآفریند و خدای تاریکی و ظلمت که شر را به وجود میآورد! حال َ ث ّ ا دربارۀ ظلمت اختالف دارند که آیا قدیم یا محد ّفاق دارند نور بهتر از ظلمت است، ام آنکه ات ]جدید[ است؟
کسانی که معتقد به تثلیث هستند و به گمان خویش، معبود یگانه را سه اقنوم و شخص یعنی پدر، پسر و روح القدس میدانند. ّفقند که آفریدگار جهان، ّ ا برای جهان، قائل به سه پروردگار جدا از هم نیستند، بلکه مت ام یکی است.
کسانی که معتقد بودند خدایانشان میتوانند نفع یا ضرری به مخلوقات برسانند و صاحب تدبیر و ادارۀ برخی امورشان هستند و اشیاء را با تیرهای قمار میان خود تقسیم میکردند.
که میگویند: »بنده کار خودش را میآفریند و به وجود ّ فی داشته باشد. میآورد«، بدون اینکه الله در آن تصر
تمامی این انحرافات با دلیل فطری، عقلی، حسی و شرعی که بیانگر یگانگی پروردگار درخلقت و مالکت و امرش میباشد، مردود و بیاساسمیگردد. الله لأ میفرماید: الله هرگز فرزندی انتخاب نکرده است و هیچ معبود )دیگری( با او نیست، )اگر چنین ُرد و بدون تردید بعضی بر بعضی دیگر برتری بود( آنگاه هر معبودی آنچه را که آفریده بود میب ّ ه )و پاک( است از آنچه آنان توصیف میکنند.« میجستند. الله منز
باید که معبود بر حق، آفریننده و انجامدهندۀ آنچه بخواهد باشد؛ و اگر شریکی داشته باشد، آن شریک نیز باید بیافریند و کاری انجام دهد! که در این حالت، دو احتمال وجود دارد:
i. یا اینکه هر معبودی مخلوقاتش را در اختیار میگیرد و در حاکمیت و قدرتش مستقل است که نظم جهان این مورد را نمیپذیرد.
ii. و یا اینکه در بین دو خدا، غلبه و کشمکش ایجاد میشود چنانکه اگر یکی از آن دو ارادۀ حرکت جسمی را داشته باشد و دیگری بخواهد آن جسم بدون حرکت بماند، یا یکی از آن دو، ارادۀ زندهکردن چیزی را داشته باشد و دیگری بخواهد آن را بمیراند، در چنین حالتهایی، یا ارادۀ هر دو تا حاصل میشود و یا ارادۀ یکی و یا هم مراد هیچ کدامشان اجرا نمیشود. مورد اول و سوم غیر ممکن است، چون نقیض یکدیگرند و نمیشود با هم جمع شوند و نیز امکان ندارد هر دو تا اجرا نشوند. در نتیجه، مورد دوم شکل میگیرد و مراد هریک که حاصل شود، همان خدای تواناست و دیگری شایستگی خدایی ندارد. بنابراین تنها یک پروردگار یگانه و آفریدگار یکتا و پادشاه ِّر بیشریکی اثبات میگردد. بیهمتا و مدب
این مطلب را دلیل تمانع مینامند.
یعنی اعتقاد و باور قطعی به اینکه فقط الله، یگانه معبود بر حق و مستحقعبادت است. یعنی اعتقاد و باور قطعی به اینکه فقط الله، یگانه معبود بر حق و مستحق ّت و واژۀ »اله« به معنای »مألوه«؛ یعنی معبود است؛ ذاتی که دلها از روی محب ّت به همراه کمال فروتنی تعظیم، او را عبادت میکنند. و حقیقت عبادت، کمال محب و خضوع و تعظیم است که این کار فقط برای الله بیهمتا صورت میگیرد. بزرگترین شهادت در این زمینه، از بزرگترین گواهیدهنده در مورد بزرگترین و مهمترین موضوع شهادت دادهشده، آمده است، چنانکه الله متعال میفرماید: "الله گواهی داده است که معبودی )به حق( جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش، )نیز بر این مطلب گواهی میدهند( درحالیکه )الله در جهان هستی همواره( قیام به عدالت دارد، معبودی )به حق( جز او نیست که توانمند حکیم است."
"الله شما الله یگانه است که غیر از او معبودی نیست، بخشندۀ مهربان است."
بدون تردید الله ـ تمامی مخلوقات، انسانها و جنیان را برای اینکه فقط او را عبادتکنند آفرید، با وجود اینکه نیازی به آنها نداشت، چنانکه در قرآن کریم میخوانیم: "و من جن و انس را نیافریدهام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. هرگز از آنها روزی )و رزقی( نمیخواهم و نمیخواهم که مرا طعام دهند."
ق و اثبات کنند و و تمامی پیامبرانش را به سوی مردم فرستاد تا این ایمان و باور را محق مردم را فرا خوانند که فقط او تعالی را عبادت نمایند و دچار شرک نگردند. الله ـ میفرماید: "تی پیامبری را فرستادیم که: الله یکتا را عبادت کنید و از طاغوت ً ما در )میان( هر ام »یقینا اجتناب کنید."
پیامبران لإ ابتدا به قومشان گفتند: "ای قوم من! الله را عبادت کنید که جز او معبودی )راستين( برای شما نيست."
"و )ما( پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه به او وحی کردیم که: معبودی جز من نیست، پس فقط مرا عبادت کنید."
تحقیق و حصول این ایمان میطلبد که تمامی انواع عبادت، فقط برای الله یگانه صورت ّ ه غیر الله سازد، او مشرک و کافر است. گیرد، بنابراین هرکس نوعی از عبادت را متوج اما عبادات بر چند نوع هستند:
ت، که الله أ میفرماید: مانند محب "و از مردم کسانی هستند که غیر از الله همتایانی را انتخاب میکنند و آنها را مانند دوستداشتن الله دوست دارند و کسانی که ایمان آوردهاند الله را بیشتر دوست دارند."
و خوف و ترس، چنانکه الله تعالی فرموده است: "پس اگر ایمان دارید از آنها نترسید و از من بترسید."
و امید، که در قرآن کریم میخوانیم: ")ای پیامبر!( بگو: من فقط بشری هستم مثل شما، )امتیاز من این است که( به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است، پس هرکس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و هیچکس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد."
سه عمل مذکور، مهمترین اعمال و اصل عبادات قلبی هستند. الله ـ میفرماید: "کسانی که )کافران( آنها را میخوانند، خودشان به سوی پروردگارشان وسیلۀ )تقر میجویند که کدامیک از آنها نزدیکترند و به رحمت او امیدوارند و از عذابش میترسند."
نمیتوان بر انجام برخی از این عبادات اکتفا کرد، چرا که هرکس الله را فقط با ترس و خوف عبادت کند، )حروری( است؛ و کسی که الله را فقط با امید عبادت کند، )مرجئی( ّ ا کسی که الله ّت عبادت کند، )زندیق( است؛ ام است؛ و هرکس الله متعال را فقط با محب ِّ د حنیف( است. ّت و خوف و امید عبادت کند، او )موح را با محاصالح دل، اصل و اساس اصالح جسم است، چنانکه در حدیث آمده است: "»بدانید که در بدن پارۀ گوشتی است که اگر آن اصالح شود، تمامی بدن اصالح ْب ل َ الق میشود و اگر آن فاسد شود، تمامی بدن فاسد میگردد، آ گاه باشید که آن ]پارۀ گوشت[ قلب است."
همچون دعا. الله متعال میفرماید: "و اینکه مساجد از آن الله است، پس کسی را با الله نخوانید."
و استعاذه و پناهبردن به الله که در قرآن مجید آمده است: ")ای پیامبر!( بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم."
")ای پیامبر!( بگو: به پروردگار مردم پناه میبرم."
و استغاثه و کمکخواستن از الله. پروردگار جهانیان میفرماید: ")به یاد آورید( هنگامی را که از پروردگارتان )فریاد و( یاری میخواستید، سپس او )خواستۀ( شما را پذیرفت."
و ذکر با تمامی انواعش. الله تعالی میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! الله را بسیار یاد کنید"
و تالوت، که الله أ میفرماید: )ای پیامبر!( آنچه را که از )این( کتاب بر تو وحی شده است، تالوت کن.
و تمامی سخنان پاک و خوب. الله لأ میفرماید: "»سخنان پاکیزه به سوی او باال میرود."
و سایر عبادات قولی.
مانند نماز و قربانیکردن که در قرآن کریم میخوانیم: "بگو: بدون تردید نمازم و عبادت )و قربانی( من و زندگی و مرگم، همه برای الله پروردگار جهانيان است."
"پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن."
و طواف. الله تعالی فرموده است: "و )بر گرد( خانۀ کهنسال )کعبه( طواف کنند."
و دورکردن آنچه سبب آزار و اذیت است از مسیر راه. پیامبر ج دربارۀ ویژگیهای ایمان فرمودند: و سایر عبادات بدنی.
همچون نفقههایی که به قصد عبادت انجام میشود؛ از جمله زکاتها، صدقهها، ّتها، وقفها و بخششها. الله متعال میفرماید: وصی "صدقات )و زکاتها( مخصوص فقیران و مساکین و کارگزاران )جمعآوری( آن و دلجوئیشدگان )نومسلمانان( و برای )آزادکردن( بردگان و )ادای وام( بدهکاران و در راه الله و به راه ماندگان ّ رشده( از جانب الله است، و الله دانای حکیم است.« )است، این( فریضهای )مق"
"و از اعراب )بادیهنشین( کسانی هستند که به الله و روز آخرت ایمان دارند و آنچه را )در ّ ب به الله و دعای پیامبر ج میدانند. آ گاه باشید که قطعا اینها راه الله( انفاق میکنند، سبب تقر ّ بشان خواهد بود، و الله به زودی آنان را در رحمت خود وارد خواهد کرد، بیگمان الله سبب تقر آمرزندۀ مهربان است."
و دادن طعام که در قرآن مجید آمده است: "و غذا را با اینکه )نیاز و( دوست دارند به مسکین و یتیم و اسیر میبخشند. )و میگویند:( ما فقط برای ]رضای[ الله به شما غذا میدهیم، نه از شما پاداشی میخواهیم و نه سپاسی."
ت اوست. بنابراین هرکس اقرار ّت الله، الزمه و مقتضای ایمان به ربوبی ایمان به الوهی ّتش نیز اقرار کند و فقط او ِّر است، باید به الوهی کند که الله همان آفریدگار، مالک و مدبت بر مشرکان ّ دی از قرآن، با این اقرار حج تعالی را عبادت کند. الله متعال در آیات متعدرا تمام کرده است؛ مانند: "ای مردم! پروردگار خود را عبادت کنید، آن ذاتی که شما و کسانی را که پیش از شما بودندآفرید، تا پرهیزگار شوید. ذاتی که زمین را برای شما گستراند و آسمان را همچون سقفی باالی سر شما قرار داد و از آسمان آبی فرو فرستاد و بوسیلۀ آن انواع میوهها را به وجود آورد تا روزی شما باشد. پس برای الله همتایانی قرار ندهید، درحالیکه میدانید."
"بگو: چه ذاتی شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؟ کیست که مالک شنوایی و بیناییهاست؟ و چه ذاتی زنده را از مرده بیرون میآورد و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و چه ذاتی کار )جهان( را تدبیر میکند؟ پس بیدرنگ خواهند گفت: الله. پس بگو: آیا )از او( نمیترسید؟! بنابراین آن الله پروردگار حقیقی شماست، سپس بعد از حق، چه چیزی است جز گمراهی؟! پس چگونه )از عبادت او( رویگردان میشوید؟!"
")ای پیامبر!( بگو: حمد و سپاس مخصوص الله است، و سالم بر بندگانش؛ کسانی که او )آنان را( برگزیده است. آیا الله بهتر است یا آن چیزهای که شرک میآورند؟! )آیا این معبودان باطل شما بهترند( یا ذاتی که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان برای شما آبی نازل کرد، پس با آن باغهای خرم )و زیبا( رویاندیم که شما هرگز توان رویاندن درختان آن را نداشتید، آیا معبودی دیگری با الله است؟! )نه( بلکه آنان گروهی هستند که )از حق منحرف میشوند و بتها را( همطراز )الله( قرار میدهند. )آیا این بتها بهترند( یا ذاتی که زمین را قرارگاه ساخت و میان آن نهرهایی قرار داد و برایش کوههایی )ثابت و استوار( پدید آورد، و میان دو دریا مانعی قرار داد، آیا معبود دیگری با الله است؟! )نه( بلکه بیشترشان نمیدانند. )آیا این بتها بهترند( یا ذاتی که )دعای( مضطر )درمانده( را اجابت میکند وقتی او را بخواند و گرفتاری را بر طرف میسازد و شما را جانشینان زمین قرار میدهد، آیا معبود دیگری با الله است؟! چه اندک پند میگیرید! )آیا این بتها بهترند( یا ذاتی که شما را در تاریکیهای بیابان و دریا هدایت میکند و ذاتی که پیش از )باران( رحمت خود، بادها را به مژده میفرستد، آیا معبودی دیگر با الله است؟! الله برتر است از آنچه برای او شریک قرار میدهند. )آیا این معبودان باطل بهترند( یا ذاتی که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را )بار دیگر( باز میگرداند و ذاتی که شما را از آسمان و زمین روزی میدهد، آیا معبود دیگری با الله است؟! )ای پیامبر!( بگو: اگر راست میگویید دلیلتان را بیاورید."
بر این اساس، الله ـ با اقرارگرفتن از مشرکان به توحید ربوبیت، حجت را بر آنان برای اثبات توحید الوت تمام کرد.همانگونه کالوهّت خدایان مشرکان را با این دلیل باطل ساخت که آنها متصف بههیچیک از صفات ربوبت نیستند؛ چنانکه میفرماید: "آیا اشیایی را شریک میگیرند که چیزی را نمیآفریند و خودشان مخلوقند. و نمیتوانند آنها را یاری کنند و نه خودشان را یاری میدهند. و اگر آنها را به سوی هدایت دعوت کنید، از شما پیروی نمیکنند، برای شما یکسان است، خواه آنها را دعوت کنید و یا خاموش باشید. بدون تردید آنهایی را که غیر از الله میخوانید، بندگانی همچون شما هستند، پس آنها را بخوانید، اگر راست میگویید )و آنها الله هستند(، پس باید )دعای( شما را اجابت کنند!آیا پاهایی دارند که با آن راه بروند؟! یا دستهایی دارند که با آن چیزی را بگیرند؟! یا چشمانی دارند که با آن ببینند؟! آیا گوشهایی دارند که با آن بشنوند؟! )ای پیامبر! به مشرکان( بگو: شریکانتان را بخوانید، سپس ّ من( تدبیر )و نیرنگ( کنید و مرا مهلت ندهید. همانا یاور )و سرپرست( من، الله است که )بر ضد )این( کتاب را نازل کرده و او یاور )و کارساز( صالحان است. و کسانی را که به جای او میخوانید، نمیتوانند شما را یاری کنند و نه خودشان را یاری دهند. و اگر آنها را به سوی هدایت دعوت کنید، )سخنانتان را( نمیشنوند و آنها را میبینی که به تو نگاه میکنند، درحالیکه نمیبینند."
"و )مشرکان( به جای او معبودانی )برای خود( برگزیدند که چیزی نمیآفرینند و خودشان مخلوقند و مالک زیان و سود خود نیستند و )نیز( مالک مرگ و حیات و برانگیختن نیستند."
")ای پیامبر!( بگو: کسانی را که غیر از الله )معبود خود( میپندارید، )به فریاد( بخوانید، ّ های در آسمانها و در زمین مالک نیستند و در )آفرینش و تدبیر( آن دو هیچ )آنها( هموزن ذر شرکتی ندارند و او )الله( از میان آنها یاور و پشتیبانی ندارد. و شفاعت نزد او سود نبخشد مگر برای کسی که )او خود( برایش اجازه داده باشد، تا زمانی که اضطراب )و نگرانی( از دلهایشان بر طرف شود، میگویند: پروردگارتان چه گفت؟ میگویند: حق را )فرمود(، و او بلند مرتبه )و( بزرگ است."
الله أ میفرماید: "و کسی که به الله شرک آورد، پس گویی از آسمان سقوط کرده است، آنگاه پرندگان )گوشتخوار( او را میربایند، یا باد وی را به جایی بسیار دور پرتاب میکند."
الله تعالی به سبب بدی و زشتی فراوان شرک، احکامی دنیوی و اخروی را برای آن ترتیب دیده است؛ از جمله:
الله أ میفرماید: "بدون تردید الله این را که به او شرک آورده شود، نمیبخشد و غیر از آن را برای هرکس ً گناهی بزرگ بربافته است.« بخواهد میبخشد و هرکس که به الله شرک ورزد، یقینا"
در قرآن کریم چنین آمده است: "همانا هرکس به الله شرک آورد، الله تعالی بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاهش دوزخ است و ستمکاران را یاوری نیست."
الله متعال میفرماید: "و به راستی که به تو و به کسانی که پیش از تو بودند، وحی شد که اگر شرک ورزی، قطعا اعمالت )تباه و( نابود میشود و از زیانکاران خواهی بود."
الله تعالی میفرماید: "پس هنگامی که ماههای حرام پایان یافت، مشرکان را هر کجا یافتید، بکشید، و آنان را )اسیر( بگیرید و آنها را محاصره کنید و در هر کمینگاه، بر سر راهشان بنشینید، پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، آنان را رها کنید، بیگمان الله آمرزندۀ مهربان است."
رسول الله ج فرمودند: "دستور یافتم با مردم بجنگم تا گواهی دهند که فقط الله معبود ]بر حق[ است. و پس هرکس چنین بگوید ]که تنها الله ّ معبود ]بر حق و شایستۀ عبادت است[ خون و اموالش را از من حفاظت نموده مگر به حقآن ]اسالم[ و حسابشان با الله تعالی است."
گروههایی از مردم در این زمینه منحرف و گمراه شدند؛ از جمله:
بتپرستان معبودان و خدایان متفاوتی دارند؛ معبودانی از درخت، سنگ، انسان، جن، فرشتگان، ستارگان و حیوانات که شیطان آنان را از این طریق گمراه میسازد.
کسانی که صاحبان قبرها و مردگان را به فریاد میخوانند و برایشان نذر و قربانی میکنند و از آنان درخواست جلب منفعت و دفع ضرر دارند.
کسانی که جنیان را عبادت میکنند بدین امید که خبری به آنان بدهند، یا چیزی را برایشان حاضر کنند، یا کاری برایشان انجام دهند
از آنجا که خطر شرک در عبادت، بسیار زیاد است، پیامبر ج در مورد اسبابی که منجر به شرک میشود، هشدار دادند و راههای گرفتارشدن به آن را مسدود کرده و در این زمینه روشنگری نمودند. از جمله:
رسول الله ج فرمودند: از غلو بپرهیزید، زیرا غلو در دین، افرادی را که پیش از شما بودند هالک کرد."
و نیز فرمودند: "در مدح و توصیف من زیادهروی نکنید چنانکه نصاری در توصیف پسر مریم زیادهروی کردند، همانا من فقط بندۀ الله هستم، پس بگویید بنده و فرستادۀ الهی است."
یکی از انواع غلو در مورد صالحان، توسل به آنان است. و توسل انواعی دارد:
که عبارت استاز فرا خواندن افراد صالح به جای الله، برای برطرفکردن نیازها و دور نمودن مصیبتها. ّ ل به الله به ّ ل بدعی که به درجۀ شرک نمیرسد؛ عبارت است از: توس ب. توس ّ یا ّ ل به ذات یا مقام یا حق وسیلهای که الله تعالی آن را مشروع نکرده است؛ همچون توس حرمت صالحان و موارد مشابه
عبارت است از توسل جستن به ایمان به الله و اطاعت از او و خواندن الله متعال با اسم یا صفتی از اسماء و صفاتش، یا توسل به عمل نیکی که فرد دعاکننده آن را انجام داده است، یا درخواست دعا از بندهای صالح در امری عام.
اما این سخن سدنا عمر س که گفت: "اس س است، چون وی ّ ل به دعای عب ؛ ل به ّ ل نشد و اگر توس ّ اس متوس خویشاوند پیامبر ج بود؛ و عمر فاروق به ذات و شخص اشخاص جایز میبود، قطعا به رسول الله ج توّ ل میجستند حتی پس از وفات ایشان."
از مصادیق آن عبارت است:
تعیین قبرها به عنوان مسجد و محلنماز؛ أمالمؤمنین عایشه لمیگوید: پیامبر ج در بیماری وفاتشان فرمودند: "لعنت الله متعال بر یهود و نصاری باد که قبور پیامبرانشان را مساجد ]محلعبادت[ قرار دادند.« ایشان مردم را از عمل آنان برّ ا بیم حذر داشتند و اگر ترس این کار نبود، قطعا قبر ایشان آشکار و بلند میشد، اآن میرفت که به عنوان مسجد و محل اجتماع انتخاب شود. این حدیث، متفقعلیهمیباشد."
"بدانید و آ گاه باشید! کسانی که پیش از شما بودند، قبرهای پیامبرانو افراد نیکشان را محل عبادت قرار میدادند. آ گاه باشید که قبور را به عنوان و افراد نیکشان را محل مساجد انتخاب نکنید؛ همانا من شما را از این کار باز میدارم."
تعیین قبرها به عنوان مسجد، یعنی قصد نماز خواندن در کنار آنها، هرچند مسجدی ّ سجده است. بر رویشان بنا نشود، زیرا مسجد به معنای محل
ساختن بنا روی قبرها و افزودن مصالح ساختمانی جز خاک و نیز گچکاری بر روی قبرها: دی / می ّ گوید: »علی بن ابی طالب س به من گفت: آیا تو را برای ّ اج أس ی کاری که رسول الله ج مرا به منظور آن فرستاد نفرستم؟! اینکه: "هیچ مجس مهایرا نگذاری مگر اینکه آن را از بین ببری و هیچ قبر باال آمده از سطح زمین را رها نکنی مگر اینکه آن را هموار و برابر با سطح زمین بگردانی."
جابر بن عبدالله ب میگوید: "رسولالله ج نهی کردند از اینکه قبر گچکاری شود یا بر آن نشسته شود و یا اینکه بر آن بنایی ساخته شود."
گنبدگذاری و آراستن و نقش و نگار دادن به قبر نیز در این نهی داخل است.
بستن بار سفر برای رفتن به قبرستان: رسول الله ج فرمودند: "بار ]سفر[ بسته نشود مگر به سوی سه مسجد: مسجد الحرام، این مسجد من و مسجد األقصی.« حدیثی متفقعلیه است"
تعیین قبر پیامبر ج به عنوان محلجشن و اجتماع: پیامبر ج میفرمایند: "قبر مرا محل جشن و تجمع قرار ندهید.« عید یعنی مکان یا زمانی که مردم در آن مکان یا زمان جمع میشوند و جشن میگیرند."
رسول الله ج فرمودند: "با مشرکان مخالفت کنید."
" این حدیث،متفقعلیه میباشد."
و نیز فرمودند: "خالفوا الجوس"
"با مجوسیان مخالفت کنید."
فرمودند: "خالفوا الَ ُود َه"
"با یهودیان مخالفت کنید."
سلمه ل از کلیسایی که در ّ المؤمنین أم ّ المؤمنین عایشه روایت میکند که أمّ مههای موجود در آن، به رسول الله ج گفت، ایشان حبشه دیده بود و تصاویر و مفرمودند: "آنها قومی هستند که هرگاه مرد صالحی ازمیانشان فوت میکرد بر قبر او مسجدی میساختند و آن تصویرها ]و مجمهها[ را درفقعلیه است. آن میكشیدند؛ این افراد نزد الله بدترین مخلوقات هستند!«. حدیثی م"
ز مصادیق آن عبارت است از:
سوگند یاد کردن به غیر الله: چرا که پیامبر ج فرمودند: "هرکس به غیر الله سوگند یاد کند، قطعا کفر یا شرک ورزیده است."
ت: چون پیامبر ج به کسی که به ایشان گفت: هر آنچه الله ب. برابری در اراده و مشو تو بخواهی، فرمودند: "آیا مرا با اللهیکسان قرار دادی؟! بگو: آنچه فقط الله بخواهد."
اینکه گفته شود با اقبال فالن ستاره بر ما باران بارید؛ زیرا در حدیث قدسی آمدهست که: "و ام کسی که بگوید: به سبب اقبال فالن و فالن ]ستاره[ بر ما باران بارید، پس به من کافر شده و به ستاره ایمان دارد.« این حدیث متقعلیه است"
و هر آنچه باعث نسبتدادن تدبیر به غیرالله شود، بر همین حکم قیاس میشود.
برخی از این اعمال عبارتند از:
بستن حلقه یا نخ در دست یا گردن، به هدف دفع و رفع بال و مصیبت، زیرا عمران بن حصین س روایت میکند که پیامبر ج مردی را دید که در دستش حلقهایاز مس داشت. پس رسول الله ج فرمودند: "وای بر تو! این چیست؟"
آن مرد پاسخ داد: اين برای درد بازو و دست است. پیامبر ج فرمودند: آنرا بیرون بیاور، زیرا فایدهای جز اینکه ناتوانی تو را افزایش میدهد، نخواهد داشت. و اگر در حالی بمیری که آن را پوشیدهای، هرگز رستگار نخواهی شد.""
آویزانکردن تعویذ، مهره و صدف، نخ و سیم و گردنبند برای دفع چشمزخم؛ رسولالله ج میفرمایند: "هرکس تمیمهای ]چیزی که به قصد دفع چشمزخم و ...، بر گردن یا سایر اعضای انسان قرار داده شود[ را آویزان کند، الله متعال خواستهاش را نافرجام گذارد. و کسی که ودعه ]مهرههای سفید یا صدف که از دریا استخراج میکنند و برای دفع چشمزخم یا دفع شر دیگری استفاده میکنند[ به خود آویزان کند، الله آرامش را ز او بگیرد."
:هرکس تمیمهای آویزان کند، قطعا شرک ورزیده است.« و نیز در حدیث دیگری چنین آمدهاست: "در گردن هيچشتري بندي نباشد مگر آن را قطع كنيد"
تعویذ و افسونهای شرکی و سحر و جادو؛ پیامبر ج فرمودند: "همانا تعویذ و تمائم و افسون شرک است."
توله: سحر و جادویی است که برخی انجام میدهند و گمان نموده و اد عا میکنند که زن را محبوبشوهرش میگرداند.
وانه« قربانی ذبح و قربانی در اماکن شرک؛ وقتی مردی که نذر کرده بود در »کند، از پیامبر ج در اینباره پرسید، ایشان فرمودند: "آیا در آنجا بتی از بتهای جاهلیت، عبادت میشده است؟"
حاضران گفتند: خیر. پیامبر ج پرسیدند: "آیا در آنجا جشنی از اعیادشان برپا میشده است؟« آنان گفتند: خیر. آنگاه رسولالله ج فرمودند:به نذرت وفا کن"
فال بد زدن؛ ابن مسعود س به صورت مرفوع روایت میکند که: « :فال بد زدن ]بدشگونی[ شرک است، فال بد زدن شرک است.
به طور خالصه، هرکس منجر به ایجاد سببی شود که الله متعال آن را از لحاظ حس و شرعی به عنوان سبب تعیین نکرده است، درحقیقت گرفتار شرک شده یا به آن نزدیک گشته و در مسیر شرک قرار گرفته است.
یعنی اعتقاد و باور قطعی به اینکه الله ـ نامهایی نیکو و صفاتی واال دارد؛ و اثبات تمامی اسمها و صفات کامل و با شکوهی که الله تعالی آنها را برای خود در قرآن بیان کرده است و نیز اثبات نامها و صفاتی که پیامبر ج برای الله متعال در احادیث بیان ّت؛ و اینکه الله تعالی را از تمامی صفات نقص و عیب فرمودهاند، بدون تمثیل و بیان کیفی ّ فی کرده است ّ ه از آنها معر ّ و صفات مختص به مخلوقات که الله لأ در کتابش خود را منز ّ ه بدانیم، بدون اینکه ّ ا و منز و پیامبر ج در سنتش آنها را از خداوند متعال نفی نموده، مبر دچار تحریف و تعطیل برخی صفات بشویم. ْ الله أ میفرماید: و برای الله نامهای نیک است، پس با آن )نامها( او را بخوانید و کسانی را که در مورد نامهایش تحریف )و کجروی( میکنند، رها کنید، به زودی به سزای آنچه میکردند، کیفر خواهند دید
»هیچ چیز همانند او نیست و او تعالی شنوای بیناست.
اسمها و صفات الهی توقیفی هستند و عقل به تنهایی قادر به اثبات آنها نیست. الله متعال فقط به صفاتی توصیف میشود که خود آنها را برای خویش اثبات فرموده است یا ینکه رسول الله ج الله تعالی را به آنها توصیف کرده است؛ و فقط اسماء و صفاتی را اثبات کنیم که در قرآن و احادیث صحیح بیان شدهاند. در مورد اوصافی که الله و رسولش آنها را بیان نکردهاند، سکوت میکنیم و آنها را نه نفی میکنیم و نه اثبات؛ و در چنین مواردی سکوت و توقف واجب است چه از جهت نفی و چه اثبات؛ لذا در چنین مواردی از گویندهی آن میخواهیم که در مورد اسم یا صفتی که بیان میکند توضیح دهد، پس اگر معنای صحیحی داشته باشد، آن مفهوم و معنا پذیرفته میشود و لفظی که به عنوان اسم یا صفت به کار برده رد میشود، ولی اگر معنای فاسد و باطلی داشته باشد، هم لفظ و هم معنا رد میشود. الله لأ میفرماید: از آنچه به آن علم نداری، پیروی نکن، بدون تردید گوش و چشم و دل، هریک از اینها از آن بازخواست خواهند شد.
اسمهای الله در اوج زیبایی و شکوه هستند و معرف ذات و صفات او به شمار میروند. صفات او تعالی نیز کاملاند و هیچ نقصی در آنها وجود ندارد، چنانکه میفرماید: توصیف برتر در آسمانها و زمین برای اوست و او تعالی پیروزمند حکیم است
ین اسماء و صفات حقیقت دارند و باید بدون تحریف، بر ظاهرشان حمل شوند و الحاد و انحراف در این زمینه حرام است؛ الحاد که شامل تعطیل و تشبیه یا بیان نامهایی است که الله متعال برای خودش بیان نفرموده است، یا برگرفتن نامهایی برای بتها از اسمهای ّ ان«. ّ ی از »عزیز« و مناة از »من ُ ز الهی؛ همچون الت که از »اله« گرفته شده و ع
واجب است الله متعال را در دعای مساله ]دعایی که در برآورده شدن نیازها مطرح میشود[ و دعای عبادت ]دعایی که در آن حمد و ثنای خداوند میگردد[، با این اسماء و صفات بخوانیم؛ و شایسته است این اسماء و صفات شمرده شده و معانی آنها فهمیده شده و در نتایج آنها تدبر گردیده و به مقتضای آنها عمل گردد. و این بهترین و واالترین علوم است.
ق و ارتباط آنها به الله متعال، به انواع زیر تقسیم میشوند: صفات الهی به اعتبار تع
س الهی هستند؛ همچون حیات، شنیدن، دیدن، علم، قدرت، صفاتی که مالزم ذات مقد ّ ت و ... اراده، حکمت، قو
صفاتی که مرتبط به مشیو حکمت او تعالی هستند که هرگاه بخواهد و هرگونه کهت، بغض، بخواهد و بر اساس حکمتش، آنها را انجام میدهد؛ مانند استواء، نزول، محخوشحالی، تعّ ب، خنده، آمدن و سایر صفاتی که در قرآن کریم یا در ست صحیحپیامبر ج بیان شده است
در مورد برخی از صفات مانند صفت »کالم«، گفته میشود که ذاتی - فعلی است؛ یعنی به اعتبار اصل صفت، ذاتی و به اعتبار آحاد و افرادش، فعلی است. یا اینکه گفته میشود: از لحاظ نوع، قدیم و از نظر آحاد و افرادش، حادث است.
دربارۀ برخی صفات نیز گفته میشود که صفات خبری هستند؛ یعنی صفاتی که راه اثبات آنها، فقط خبر و نه عقل است؛ مانند وجه، دو دست، دو چشم، قدم و سایر صفاتی که از طریق خبر صحیح اثبات شدهاند. ّ ت و اجماع ثابت شدهاند، از این قرار است: برخی صفات الهی که از طریق قرآن و سن
بر سه نوع است:
القدر: یعنی الله متعال از هر نوع صفت کمالی، کاملترین و برترین آن را علو
دارد، چنانکه میفرماید: و برای الله صفت برتر )و عالی( است.
علوالقهر: یعنی الله تعالی عزت و قدرت و غلبه و تسلط بر تمامی مخلوقاتشدارد، چنانکه در قرآن کریم آمده است: و اوست که بر بندگان خود مسلط و چیره است
عنی ذات الله متعال در فراز آسمانهاست و بر عرش استوا دارد و جدای از مخلوقاتش میباشد و هیچ صفتی از صفات مخصوص مخلوقاتش در او ّ ه است ّ نیست و مخلوقاتش نیز هیچیک از صفات مختص به او را ندارند و پاک و منز و تمامی ستایشها مخصوص اوست. الله لأ میفرماید: آیا خود را از ذاتی که در آسمان است، در امان میدانید؟
در صحیح مسلم آمده است که رسول الله ج از کنیزکی پرسیدند: لله کجاست
و پاسخ داد: الله در آسمان است. پیامبر ج پرسیدند: من کیستم؟
آن کنیزک گفت: تو فرستادۀ الله هستی. رسول الله ج فرمودند: او را آزاد کن که قطعا وی مؤمن است
ّ ت و اجماع و عقل و فطرت در اثبات این نوع دالیل فراوان و بیشماری از قرآن و سنصفت وجود دارد و دالیل در این زمینه بیشتر از آن است که همهی آنها ذکر گردد. و علو صفتی ذاتی است.
الله متعال میفرماید: سپس بر عرش مستقر شد
عبارت فوق در 6 آیه از قرآن کریم تکرار شده و در یک آیه، چنین آمده است: )الله( رحمان )است که( بر عرش قرار گرفت
استواء: یعنی استقرار الله بر عرش خود پس از آفرینش آسمانها و زمین؛ استقراری که شایستۀ جالل و عظمت اوست و همچون قرارگرفتن مخلوقات نیست. استواء صفتی فعلی به شمار میرود.
الله میفرماید: دریا به پایان »)ای پیامبر!( بگو: اگر دریا برای )نگارش( کلمات پروردگارم جوهر شود، قطعامیرسد، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد، هرچند همانند آن )دریا( به کمکش بیاوریم.
و الله )بدون واسطه( با موسی سخن گفت
و هنگامی که موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت
صفت کالم: یعنی الله ـ با کالمی حقیقی و قابل شنیدن و با حروف و صداهایی که شبیه کالم مخلوقات نیست، سخن میگوید. هرگاه و هرگونه بخواهد، آنچه اراده کند، راست و عادالنه با کلماتی که تمام نمیشود و همواره هست، بیان میفرماید و او تعالی ّم است. بنابراین صفت کالم، به اعتبار اصل خود، صفتی ذاتی و به اعتبار همیشه متکل آحاد و افرادش، صفتی فعلی است.
تمامی این نوع صفات، حقیقت دارند و باید اثبات و بیان شوند، همانگونه که در قرآن ّ ت صحیح بیان شدهاند و بر ظاهرشان حمل شوند، بدون تحریف و تعطیل و تشبیه و و سن ّت. این قانون دربارۀ تمامی صفات میباشد و سخن در مورد برخی صفات مانند بیان کیفی سخن دربارۀ سایر صفات است و هیچ فرقی در این زمینه وجود ندارد و هرکس قائل به تفاوت شود، قطعا بدون دلیل حکم داده و قضاوت کرده است. در حوزۀ اسماء و صفات الهی، گروههایی از اهل قبله منحرف و گمراه شدهاند که عبارتند از:
کسانی که در اثبات اسماء و صفات الله زیادهروی کردند تا جایی که گرفتار تمثیل و تشبیه شدند. دلیل انحرافشان این بود که گمان میکردند مقتضای متون شرعی چنینست، زیرا الله متعال بهگونهای با مخلوقات سخن گفته است که نسبت به آن در میان مخلوقات شناخت دارند!
پاسخ آنان از چند وجه میباشد:
الله أ با بیان آیاتی محکم و صریح، مثل و مانند و شریکداشتن را از خود نفی کرده است:
کرده است: هیچ چیز همانند او نیست.
بنابراین برای الله همتایانی قرار ندهید، درحالیکه میدانید
و هیچکس همانند و همتای او نبوده و نیست.
و امکان ندارد سخن الله متعال متناقض باشد.
ب. عقل سلیم نمیپذیرد که پروردگار خالق و کامل مانند بندۀ مخلوق و ناقص باشد. لذا همانگونه که ذاتش شبیه ذات مخلوقات نیست، صفاتش نیز مانند صفاتشان نیست. ت. الله لأ از لحاظ اصل معنا و مفهوم، با بندگان به گونهای سخن گفته که آنان ّ ات ّی و مطلق باعث تشبیه در حقایق و کیفی میفهمند و اشتراک در معنای کل نمیشود. چنانکه توافق و هماهنگی همان اسمها و صفات در میان مخلوقات منجر به تماثل و تشابه بین آنها نمیشود؛ مانند لفظ سمع، بصر، قدرت، ید و وجه؛ پس به طریق اولی باعث تشابه و تماثل میان خالق و مخلوق نمیگردد.
ّ ا دانستن الله متعال زیادهروی کردند تا جایی که گرفتار نفی افرادی که در تنزیه و مبرو تعطیل شدند. شبهه آنان این بود که اثبات صفات مستلزم تمثیل میباشد، چون مخلوق ّ ه دانسته شود! در نتیجه، نیز با همین صفات توصیف میگردد، بنابراین باید خالق از آنها منز برای الله وجودی مطلق بدون صفات اثبات کردند. از همه بیشتر، قرامطیهای باطنی دچار
تعطیل شدند که دو صفت متناقض را از الله نفی کردند، و سپس جهمیها هستند که اسماء و صفات را انکار کردند و پس از آنان، معتزله که اسماء را اثبات و صفات را انکار کردند. پاسخ آنها از چند وجه میباشد:
ّ ل، صفاتی را برای خود اثبات کرده و به همراه أ. الله لأ در آیاتی محکم و صریح و مف
ل، صفاتی را برای خود اثبات کرده و به همراه أ. الله لأ در آیاتی محکم و صریح و مفص
آنها، تمثیل و تشابه به مخلوقات را از خود نفی کرده است؛ مانند: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوای بیناست
و امکان ندارد که سخن الله متناقض باشد
ب. اثبات وجودی مطلق که هیچ صفتی را نپذیرد، وجود خارجی ندارد و فقط ذهنی است و بس؛ از این رو، سخن آنان منجر به انکار خالق میشود.
ب. اثبات وجودی مطلق که هیچ صفتی را نپذیرد، وجود خارجی ندارد و فقط ذهنی است و بس؛ از این رو، سخن آنان منجر به انکار خالق میشود.ت. الزمهی توصیف فردی معیه الفاظ و اوصافی عام و مطلق و ی، این نیست که عین همان صفات در فرد دیگری وجود داشته باشد، بلکه صفت هریک از آنها، ّ د شود یا به فردی ّی و عام به شمار میرود، زیرا وقتی صفت مقی نوعی از آن صفت کل نسبت داده شود، اشتراک در عین آن صفت، در خارج از ذهن منتفی میگردد.
بیانگر صفات، همچون صفات فعلی و خبری، داللت کسانی که معتقدند برخی از متون بر وجود صفتی حقیقی برای الله نمیکند و بر این اساس، به جستجوی مفاهیم دیگری پرداختند تا این متون را بر آن مفاهیم حمل کنند، بدون اینکه دلیلی صحیح و جایز برای تحریف و تغییر متون از معانی ظاهری آنها به معانی غیر ظاهری داشته باشند و به این ترتیب تحریفشان را تأویل نامیدند!!!
در پاسخ به این گروه باید گفت:
أ. الله متعال بیشتر از هر کسی نسبت به خودش آ گاه است و از همۀ مخلوقاتش راستگوتر و فصیحتر است. و پیامبر ج نیز داناتر از همه نسبت به پروردگارش و ّ ت خویش است. پس چگونه امکان دارد راستگوتر و فصیحتر و خیرخواهتر برای ام
کسی بخواهد کار الله و رسولش را جبران و تکمیل کند و سخن آنها را باعث ابهام و انحراف بداند؟!
ب. اصل در سخن، حمل آن بر حقیقتش میباشد و تأویل آن فقط با دلیل صحیحی ّ ا در این جایز است که مقتضی تغییر آن از معنای ظاهری به معنای مجازی باشد، ام باب چنین دلیلی وجود ندارد.
ت. رسول الله ج آنچه از سوی پروردگار جهانیان نازل شد، به انسانها بیان فرمودند و آن را به طور کامل و روشن رساندند، بنابراین امکان ندارد رسول الله ج در ِ مهم غفلت کرده و هدف از آن را بیان نکرده باشد؛ آنگونه که این این موضوع ّ عا میکنند! تحریفگران و مخترعان معانی نوپیدا اد
عا میکنند معانی صفاتی که الله تعالی در مورد خود از آنها خبر داده یا این گروه اد رسول الله ج آنها را برای الله بیان فرمودهاند، معانی آنها مجهول است و فقط الله متعال از این معانی خبر دارد و هیچ راهی برای فهمیدن معانی این صفات، برای هیچ کسی وجود ندارد! آنان این شیوۀشان را »تفویض؛ واگذار کردن« مینامند!!!
پاسخ آنها از چند وجه میباشد:
أ. امکان ندارد راه شناخت الله که مهمترین و شریفترین ابواب دین است، بسته باشد؛ و نه عقل و نه نقل بر این ادعا داللت نمیکند
ل و ب. الله ـ قرآن کریم را با زبان عربی آشکار نازل کرد و به بندگانش دستور تعقر در معانی آن را داد و چیزی را استثنا نکرد. و این بر امکان علم به معانی و تدب
ت و حقایقشان از امور غیبی است که مفاهیم صفات الهی داللت دارد، ولی کیفیعلم به آنها، مختص الله تعالی است.
ت. اقتضای پذیرفتن چنین روشی، جاهل دانستن اولین مسلمانان یعنی سلف صالح ّ عای فهم قرآن را داشتند و آیات امت و توصیف آنان به بیسوادانی است که فقط اد ّ ا و حروفی بود که معنای معقول و مفهومی نداشت. صفات برای آنان، همچون معم
یعنی ایمان قطعی به اینکه الله ـ مخلوقاتی را برای عبادتش آفرید و آنان را برای ّ ب به خودش اختصاص داد و آنان را در طاعتش خالص گردانید و این مخلوقات را برای تقر آسمانهایش سکونت داد و قدرت اجرای فرمانش را به این مخلوقات بخشید. ایمان به فرشتگان، فقط با باور به موارد زیر کامل میشود:
فرشتگان هیچیک از ویژگیهای ربوبیّت را ندارند. الله متعال میفرماید: ّت و الوهی ه است، بلکه آنان )فرشتگان( بندگان »و گفتند: )الله( رحمان فززندی برگزیده است. او منز گرامی )او تعالی( هستند. )هرگز( در سخن بر او پیشی نمیگیرند و به فرمانش کار میکنند. )الله( آنچه را که در پیش روی آنهاست و آنچه را که پشت سرشان است میداند و آنان جز برای کسی که )الله از او خشنود باشد و( بپسندد، شفاعت نمیکنند و آنها از ترس او بیمناکند
آنان از پروردگارشان که بر فرازشان است، میترسند و آنچه را که فرمان مییابند انجام میدهند
هرگز الله را در آنچه به آنان فرمان داده نافرمانی نمیکنند و هر چه فرمان مییابند انجام میدهند
بزرگوار و نیکوکا
و )به یادآور( روزی را که )الله( همۀ آنان را بر میانگیزاند، سپس به فرشتگان میگوید: ی! )تنها( تو ولی )و کارساز( ما آیا اینها شما را عبادت میکردند؟ )فرشتگان( میگویند: تو منز هستی، نه آنها. )آنان هرگز ما را عبادت نمیکردند( بلکه جن )و شیاطین( را عبادت میکردند، بیشترشان به آنها ایمان داشتند.
هی تو! ما چیزی جز آنچه به ما آموختهای نمیدانیم، تو دانای حکیمی.« »)فرشتگان( گفتند: منز
نام هریک از آنان را که میدانیم، با همان اسم، به آن ایمان میآوریم، ولی نام هریک ّی و اجمالی به آن ایمان میآوریم. برخی از نامهای فرشتگان را که نمیدانیم، به طور کل ّ لع هستیم، از این قرار است: جبرئیل، میکائیل، إسرافیل، ملک الموت، مالک، که از آنها مط ّ ت صحیح آمده است. رضوان، منکر و نکیر؛ چنانکه در قرآن کریم و سن
الله تعالی میفرماید: حمد )و ستایش( مخصوص الله است؛ آفرینندۀ آسمانها و زمین. )ذاتی( که فرشتگان را رسوالنی قرار داد؛ دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانه، هر چه بخواهد در آفرینش میافزاید، بیگمان الله بر هر چیزی تواناست.
رسول الله ج فرمودند: فرشتگان از نور آفریده شدند
در صحیحین آمده که پیامبر جبرئیل را در شکل و هیأت واقعیاش دید که 600 بالداشت و هریک از بالهایش کرانۀ آسمان را پوشانده بود.
پیامبر ج فرمودند: به من اجازه داده شد تا دربارۀ یکی از فرشتگان الهی که از حامالن عرش است، سخن بگویم؛ همانا فاصلۀ میان اللۀ گوشهای او تا گردنش به اندازۀ مسیر 700 سال است.
بنابراین فرشتگان مخلوقاتی واقعی ّ عا کردهاند. همچنین و حقیقی هستند و نه نیروهایی معنوی چنانکه برخی یاوهگویان اد ّفقعلیه تعداد فرشتگان زیاد است و فقط آفریدگارشان از تعداد آنان آ گاه است. در حدیثی متدر رابطه با قصۀ معراج، انس س روایت میکند که: بیت المعمور در آسمان هفتم به پیامبر ج نشان داده شد که در آنجا هر روز 70 هزار فرشته نماز میخوانند و چون این تعداد از آن خانه بیرون میشوند، دیگر هرگز به آنجا باز نمیگردند ]و دیگر نوبتشان نمیشود[
الله لأ تسبیح خود و فرمانبرداری از دستوراتش را به آنان الهام کرده و قدرت اجرای اوامرش را به این مخلوقات بخشیده است، چنانکه در قرآن کریم میخوانیم: )فرشتگان گفتند:( و هیچکس از ما نیست مگر آنکه جایگاه )و مقام( معلومی دارد. و همانا ما )برای اطاعت فرمان الله( به صف ایستادهایم. و بیگمان ما تسبیحگویان )او( هستیم
ر کنند، )باکی نیست( پس کسانی که نزد پروردگارت هستند، شب و روز »و اگر )کافران( تکباو را تسبیح میگویند و آنان خسته نمیشوند
»شب و روز تسبیح میگویند، سستی نمیورزند
حکیم بن حزام س چنین روایت میکند: سول الله ج در میان یاران خویش بودند کهبه آنان فرمودند: آنچه میشنوم، شما هم میشنوید
گفتند: ما چیزی نمیشنویم. پیامبر ج فرمودند: همانا من صدای نالۀ آسمانرا ]بر اثر سنگینی[ میشنوم و حق هم دارد که ناله کند، زیرا به اندازۀ یک وجب در آسمان نیست مگر اینکه فرشتهای در آنجا سجده یا قیام میکند.
آنان مخلوقاتی غیبی هستند که با حواس بشری در زندگی دنیا قابل مشاهده نیستند مگر برای کسی که الله بخواهد، چنانکه پیامبر ج جبرئیل را با همان هیأتی دیدند که الله ّ ا این مخلوقات در آخرت دیده میشوند. الله متعال میفرماید: تعالی آفریده است، ام روزی که فرشتگان را ببینند، در آن روز هیچ بشارتی برای مجرمان نخواهد بود، )بلکه روز مجازات و عذاب است( و )فرشتگان( میگویند: )بهشت( بر شما ممنوع )و حرام( است )و بهرهای جز حرمان ندارید(
و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میشوند
ولی الله لأ به آنان قدرت تغییر صورت به شکل و چهرۀ آدمیان را داده است، چنانکه میفرماید: آنگاه )ما( روح خود )جبرئیل( را به سوی او فرستادیم، پس به شکل انسانی کامل بر او ظاهر شد.
به راستی فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهیم آمدند، گفتند: سالم. )ابراهیم نیز در پاسخ( گفت: سالم. سپس طولی نکشید که گوسالهای بریان )برایشان( آورد. پس چون دید دستانشان به سوی آن نمیرسد )و نمیخورند(، به آنها گمان بد برد و )در دل( از آنان احساس ترس کرد. )فرشتگان( گفتند: نترس، همانا ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم.
و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از )آمدن( آنان نگران و دلتنگ شد و گفت: این روز بسیار سختی است. و قوم او شتابان به سویش آمدند و پیش از این کارهای زشت مرتکب میشدند، )لوط( گفت: ای قوم من! اینها دخترانم هستند، )با آنها ازدواج کنید( آنان برای شما پاکیزهترند و از الله بترسید و مرا در )مورد( مهمانانم رسوا نکنید، آیا در میان شما یک مرد عاقلی وجود ندارد؟
آنان به شکل چندین مرد بودند. و نیز جبرئیل ÷ با هیأت مردی دارای لباس بسیار سفید و موهای بسیار سیاه نزد پیامبر ج آمد و گاهی اوقات به شکل و شمایل دحیۀ کلبی س نزد ایشان میآمد.
جبرئیل ÷ مسؤول این کار است. الله متعال میفرماید: بگو: روح القدس )جبرئیل( آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده است، تا کسانی را که ایمان آوردهاند، ثابتقدم گرداند و برای )عموم( مسلمانان هدایت و بشارت باشد.
و همانا این )قرآن( نازلشده )از جانب( پروردگار جهانیان است. روح االمین )جبرئیل( آن را فرود آورده است. بر قلب تو، تا از هشدار دهندگان باشی.
میکائیل ÷ این کار را برعهده دارد، چنانچه امام احمد روایت میکند که یهودیان به پیامبر ج گفتند: اگرمیگفتی: میکائیل کسی که رحمت و گیاه و باران را فرود میآورد، چنین بود«
این کار مسؤولیت إسرافیل ÷ برای بیهوشکردن و برانگیختن مخلوقات است. در قرآن کریم چنین آمده است: و در صور دمیده شود، پس هر آنچه در آسمانها و هر چه در زمین است جز آنهایی که الله بخواهد، بیهوش میشوند )و میمیرند(، سپس بار دیگر در آن دمیده میشود، ناگهان آنها به پا میخیزند )و( مینگرند.
ین سه فرشته؛ یعنی جبرائیل و میکائیل و اسرافیل، سرور فرشتگان هستند، زیرا کار و مسؤولیت آنان مربوط به زندگی و حیات است؛ جبرئیل مسؤول حیات دلها، میکائیل مسؤول حیات گیاهان و اسرافیل مسؤول زندهشدن جسمهاست. و برترین و باالترین فرشته، جبرئیل÷ همان روح القدس است.
الله متعال میفرماید: برای او )انسان( فرشتگانی است که پیدرپی )صبح و شام( از پیش رویش و از پشت سرش، او را به امر الله حفظ میکنند. همانا الله حالت )و سرنوشت( هیچ قومی را تغیر نمیدهد تا وقتی که آنان آنچه را که در ضمیرشان است، تغیر دهند و هنگامی که الله برای قومی )به سبب اعمالشان( بدی )و مصیبتی( را اراده کند، پس هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و برای آنان جز او تعالی هیچ کارسازی نیست.
الله تعالی میفرماید: هنگامی که دو )فرشتۀ( فراگیرنده بر جانب راست و چپ نشستهاند، )و اعمالش را( فرا میگیرند. هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد مگر اینکه نزدش مراقبی حاضر )و آمادۀ نوشتن( است
در قرآن کریم میخوانیم: )و به یاد آور( هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شما هستم، پس کسانی را که ایمان آوردهاند، ثابتقدم دارید، به زودی در دل کسانی که کافر شدند، ترس و هراس میافکنم، پس بر فراز گردنها بزنید و همۀ انگشتانشان را بزنید )و قطع کنید(
ملک الموت مسؤول این کار است، چنانکه الله متعال میفرماید: )ای پیامبر!( بگو: فرشتۀ مرگ که بر شما گماشته شده است، جانتان را میگیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید.
ا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرستادگان ما )ملک الموت و دستیارانش( جانش را میگیرند و آنها )در انجام مأموریت خود( کوتاهی نمیکنند
دو فرشتهای که سؤال میکنند، منکر و نکیر نام دارند.انس بن مالک س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: قتی بنده در قبرش گذارده میشود و یارانش از او روی میگردانند درحالیکه صدای کفشهایشان را میشنود، دو فرشته نزدش میآیند، او را مینشانند ّ ا انسان مؤمن میگوید: گواهی ّ د ج چه میگفتی؟ ام و میگویند: دربارۀ این مرد، محم میدهم که او بنده و فرستادۀ الله است. سپس به وی گفته میشود: به جایگاهت در آتش نگاه کن که الله به جای آن، مکانی از بهشت را به تو بخشید. بنابراین او هر دو جایگاهش ّ ا به فرد منافق و کافر گفته میشود: دربارۀ این مرد چه را ]در بهشت و دوزخ[ میبیند. ام میگفتی؟ او میگوید: نمیدانم، همان چیزی را میگفتم که مردم میگفتند. سپس به وی گفته میشود: نه فهمیدی و نه خواندی و با چکشهایی آهنین چنان ضربهای به وی زده ّ و انس آن را میشنوند.« میشود و فریادی میکشد که تمامی مخلوقات اطرافش غیر از جن
در سنن ترمذی آمده است که ابوهریره س از پیامبر ج چنین روایت کرده است: قتی مت-یا فرمودند: یکی از شما- در قبر نهاده میشود، دوفرشتۀ سیاه رنگ و چشم آبی نزدش میآیند که به یکی منکر و به دیگری، نکیر گفته میشود... ]تا آخر حدیث[.
با دمیدن روح در او و ثبت و نوشتن روزی، اجل و عملش و اینکه بدبخت یا خوشبخت است. َّ عبدالله بن مسعود س چنین روایت میکند:پیامبر ج - که بسیار راستگو و تصدیقشدهاند - به ما فرمودند: آفرينش ت چهل روز ]به صورت نطفه[ جمع میشود، سپس هریک از شما در شکم مادرش، در مدّ ت[ علقه ]خون بسته[ است و پس از آن، مانند آن ]همين مد مثل آن ]همين مدت[ مضغه پارهای گوشت[ است، سپس فرشته فرستاده میشود و در وی روح میدمد و به چهار چيز دستور داده میشود: به نوشتن روزیاش، اجلش و عملش، اينکه نيکبخت است يا بدبخت.«
الله متعال میفرماید: »و ما مأموران دوزخ را جز فرشتگان قرار ندادیم
و )آنها( فریاد میزنند: ای مالک! )بخواه( که پروردگارت کار ما را یکسره کند )و بمیراند(. )او( میگوید: بیگمان شما )در اینجا( ماندنی هستید
ی کسانی که ایمان آوردهاید! خودتان و خانوادۀتان را از آتشی که هیمۀ آن مردم و سنگهاست نگه دارید؛ )آتشی که( بر آن فرشتگان خشن و سختگیر )گمارده شده( که هرگز الله را در آنچه به آنان فرمان داده نافرمانی نمیکنند و هر چه را که فرمان مییابند انجام میدهند
در قرآن کریم میخوانیم: د آن هستند به ستایش پروردگارشان »کسانی که عرش را حمل میکنند و آنان که بر گ تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای افرادی که ایمان آوردهاند استغفار میکنند )و میگویند:( پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است، پس برای کسانی که توبه کردهاند و از راه تو پیروی کردهاند، بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار. پروردگارا! و آنان را به باغهای جاویدان )بهشت( که به آنها وعده دادهای وارد کن و )همچنین( هر که صالح باشد از ً پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان )را به همان بهشت وارد کن(. همانا تویی که پیروزمند حکیمی. و آنان را از بدیها نگه دار و هرکس را که در آن روز از )کیفر( بدیها نگه داری، مسلما ْ به او رحم کردهای و این همان کامیابی بزرگ است.«
دون تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند )و میگویند:( نترسید و اندوهگین نباشید و بشارت باد به بهشتی که شما وعده داده میشدید
فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میشوند )و به آنها میگویند:( سالم بر شما به )سبب( آنچه صبر نمودهاید، پس چه خوب است عاقبت آن سرای )جاویدان(
یعنی باور قطعی و یقینی به اینکه الله لأ کتابهایی را به حق بر پیامبرانش نازل ّ تی علیه آنان و روشنگر هر کرد که مایۀ هدایت مردم و رحمت و پندی برای ایشان و حج چیزی است.ایمان به کتابهای آسمانی موارد زیر را میطلبد:
الله متعال میفرماید: کتاب )قرآن( را به حق بر تو نازل کرد که تصدیقکنندۀ آنچه )از کتابهای آسمانی( که پیش از آن بوده، است و تورات و انجیل را نازل کرد
ب یا پیامبری بنابراین اینها کتابها و کلمات الله تعالی هستند و سخن فرشتهای مقرفرستادهشده نیستند و از اینرو، دارای عصمت و قداستاند.
در قرآن کریم چنین آمده است: )الله( فرمود: ای موسی! من تو را با پیامهایم و با سخن خود، بر مردم )برتری دادم و( برگزیدم، پس آنچه را که به تو دادهام، بگیر و از سپاسگزاران باش. و برای او در لوحها هرگونه پند ّ یت( و تفصیل و بیان هر چیز را نوشتیم، )و به موسی فرمودیم:( پس آن را با نیرومندی )و جدبگیر و به قومت فرمان ده تا به نیکوترین آن، عمل کنند و به زودی )جایگاه و( سرای نافرمانان را به شما نشان خواهم داد
ما تورات را نازل کردیم که در آن هدایت و نور است، پیامبرانی که )در برابر فرمان الهی( تسلیم بودند، بر اساس آن برای یهود حکم میکردند و )همچنین( اللهپرستان و دانشمندان که حفاظت و پاسداری کتاب الله به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند، )به آن حکم میکردند(
الله ـ میفرماید: سپس در پی آنان پیامبران )دیگر( خود را فرستادیم و بعد از آنان عیسی پسر مریم را آوردیم و به او انجیل عطا کردیم
و انجیل را که در آن هدایت و نور بود به او دادیم که تصدیقکنندۀ تورات پیش از آن و هدایت و موعظهای برای پرهیزگاران بود.
قرآن بزرگترین و برترین کتاب آسمانی است، چنانکه الله تعالی میفرماید: و )این( کتاب )=قرآن( را به حق بر تو نازل کردیم درحالیکه تصدیقکنندۀ کتابهایی که پیش از آن بوده، است و بر آنها شاهد و نگهبان است
پر برکت و بزرگوار است ذاتی که فرقان )قرآن( را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهندۀ جهانیان باشد.
برخی دیگر از کتابهای آسمانی عبارتند از: »زبور« که بر داود ÷ نازل شد: و به داود زبور عطا کردیم
صحیفههای ابراهیم ÷: به راستی این )فحوا( در صحیفههای پیشین )نیز( بود؛ صحیفههای ابراهیم و موسی
الله أ خبر داده است که کتابهای بنیاسرائیل دچار تحریف لفظی و معنایی شده است، چنانکه میفرماید: سخنان )الهی( را از موردش تحریف میکنند.
سخنان )الله( را از جایگاهشان تحریف میکنند.
و از میان آنان )یهود( گروهی هستند که زبان خود را به )هنگام تالوت( کتاب )آسمانی( چنان میگردانند که گمان کنید )آنچه را میخوانند( از کتاب )آسمان( است، درحالیکه از کتاب )آسمانی( نیست و میگویند: آن از جانب الله است، در صورتی که از جانب الله نیست و بر الله متعال دروغ میبندند درحالیکه خودشان )هم( میدانند.
ا الله ـ حفاظت از قرآن کریم را ضمانت کرده است و میفرماید: ام ما نگهبان آن هستیم.« »همانا ما قرآن را نازل کردیم و قطعا
و آن را مصون داشته است: بیگمان کسانی که به ذکـر )قرآن( هنگامی که برای )هدایت( آنان آمد، کافر شدند، )نیز بر ما پوشیده نیستند( و به راستی که آن کتابی ارجمند است که هیچ گونه باطلی نه از پیش روی آن و نه از پشت سرش، به آن راه نیابد، از سوی حکیم ستوده نازل شده است.
هها و اخبار موجود در متون اهل کتاب که در اصطالح، »إسرائیلی بر این اساس، قصنامیده میشود، از سه حالت خارج نیست:
در این صورت، صحت آنها را میپذیریم، چون کتاب ما گواهی به درستی این مطالبداده است؛ مانند بیان طوفان نوح، قصۀ ابراهیم، یوسف، موسی، غرقشدن فرعونیان، ّ ات آنها را قبول نداریم. معجزات عیسی و سایر موارد، ولی تمامی تفاصیل و جزئی
در این حالت، آن مطالب را باطل و از مواردی میدانیم که خودشان به وجود آوردند و با دستان خویش نوشتند و زبانهایشان را هنگام خواندن آنها میگردانند؛ مانند این ّ دنا لوط از این تهمت ّ عایشان که لوط شراب نوشید و با دو دخترش زنا کرد! قطعا سی اد ِ سه نفر ّ ا و پاک است. و این گمانشان که عیسی همان الله یا پسر الله یا سومین مبر ّ ا و برتر است. ]اقنوم[ است! الله متعال از آنچه میگویند، بسیار مبر
در چنین مواردی، نه آنها را تصدیق میکنیم و نه تکذیب، چون رسولالله ج فرمودند: هرگاه اهل کتاب سخنی برایتان نقل کردند، نه آنان را تصدیق کنید و نه تکذیب؛ و بگویید: ما به الله و کتابها و پیامبرانش ایمان آوردهایم، پس اگر ]سخنشان[ حق باشد، آنان را تکذیب نکردهاید و اگر باطل باشد، آنان را تصدیق نکردهاید
ّ ا نقل و حکایت از آنها جایز است، زیرا پیامبر جفرمودند: از بنیاسرائيل روایت نقل کنيد و گناهی بر شما نيست.« هرچند بیشتر این مطالب، فایدهای ندارند و نیازی به آنها نیست.
الله لأ قرآن کریم را به عنوان حاکم و امین و شاهد بر کتابهای پیشین نازل کرد و از اینرو، کتاب آسمانی مسلمانان شامل تمامی مصالح و منافع است و برخی از احکام کتابهای پیشین را منسوخ کرد و برخی را باقی گذاشت و بر آنها افزود. بنابراین پیروی از شریعتی غیر از شریعت قرآن جایز و روا نیست، چرا که الله متعال پس از ذکر تورات و انجیل میفرماید: )این( کتاب )=قرآن( را به حق بر تو نازل کردیم درحالیکه تصدیقکنندۀ کتابهایی است که پیش از آن بوده و بر آنها شاهد و نگاهبان است، پس به آنچه الله نازل کرده است در میان آنان حکم کن و از هوی و هوسهایشان به جای آنچه از حق که به تو رسیده است، پیروی نکن )و از احکام الهی روی مگردان(. ما برای هر کدام از شما، آیین و روش روشنی قرار دادیم و اگر الله ّ ت قرار میداد، ولی )الله تعالی میخواهد( شما را در آنچه به شما میخواست همۀ شما را یک ام داده است بیازماید، پس در نیکیها بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همۀ شما به سوی الله است، آنگاه از آنچه در آن اختالف میکردید به شما خبر میدهد. و در میان آنان )یهود( بر اساس آنچه الله )در قرآن( نازل کرده است، حکم کن و از هوسهایشان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش، مبادا تو را از بعضی چیزهایی که الله بر تو نازل کرده است منحرف کنند و اگر آنان )از حکم تو( روی گردانند، پس بدان که الله میخواهد آنان را به )سبب( پارهای از گناهانشان مجازات کند و ّت را میخواهند؟! چه کسی بهتر از الله، بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند. آیا آنان حکم جاهلی برای گروهی که یقین دارند، حکم میکند؟
»همانا ما )این( کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا به آنچه الله به تو آموخته در میان مردم داوری کنی و مدافع )و حمایتکنندۀ( خائنان مباش
الله تعالی میفرماید: آیا به بخشی از )دستورات( کتاب )آسمانی( ایمان میآورید و به بخشی کافر میشوید؟! پس جزای کسی از شما که چنین کند چیست، جز رسوایی و خواری در این جهان؟! و در روز قیامت به شدیدترین عذاب برگردانیده میشوند و الله از آنچه انجام میدهید غافل نیست
هان! شما کسانی هستید که آنان را دوست میدارید، درحالیکه آنها شما را دوست ندارند و شما به همۀ کتاب)های آسمانی( ایمان دارید، )و آنان به کتاب شما ایمان ندارند(.
در قرآن کریم چنین آمده است: و )به یاد آورید( هنگامی را که الله از کسانی که کتاب )آسمانی( به آنان داده شده بود، ً آن را برای مردم بیان کنید و آن را کتمان نکنید، سپس آن )عهد( را پشت پیمان گرفت که حتما سر خود انداختند و به بهای کمی فروختند. چه بد است آنچه میخرند
به راستی کسانی که کتمان میکنند آنچه را الله از کتاب )آسمانی( نازل کرده و آن را به بهای اندکی میفروشند، آنان جز آتش چیزی نمیخورند و الله روز قیامت با این افراد سخن نمیگوید و آنان را پاکیزه نمیکند، برایشان عذاب دردناکی است. اینان کسانی هستند که گمراهی را به )بهای( هدایت و عذاب را به )بهای( آمرزش خریدند، پس بر آتش )دوزخ( چه شکیبا هستند! این بدان سبب است که الله کتاب )آسمانی( را به حق نازل کرده است و کسانی که در آن اختالف کردند، در ستیزی دور )از حق و حقیقت( هستند.
پس وای بر کسانی که با دست خود مینویسند، سپس میگویند: این از جانب الله است تا آن را به بهای اندکی بفروشند! پس وای بر آنان از آنچه دستهايشان نوشته است! و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند
رسول الله ج از گروهی شنیدند که با هم بحث و مشاجره میکردند، پس به آنان فرمودند: همانا کسانی که پیش از شما بودند، به سبب این کار هالک شدند؛ آنان بخشی از کتاب را با بخش دیگری دفع و رد کردند، درحالیکه کتاب الهی به گونهای نازل شده است که بخشی از آن بخش دیگر را تأیید میکند، پس بخشی از آن را با بخش دیگرش تکذیب نکنید و آنچه را که از آن میدانید بگویید و آنچه را که نمیدانید، به دانایش واگذار کنید
یعنی ایمان قطعی به اینکه الله متعال مردانی را از میان مردم برگزید و به آنان وحی کرد و این افراد را بشارتدهنده و بیمدهنده فرستاد تا پیامهای او را به مخلوقاتش برسانند؛ اینکه فقط او را عبادت کنند و از طاغوت دوری نمایند؛ تا به این ترتیب رحمتی برای مردم ّ ت بر آنان تمام شود. الله ـ میفرماید: باشند و حج الله از فرشتگان رسوالنی را برمیگزیند و )نیز( از مردم، بیگمان الله شنوای بیناست
و پیش از تو )ای پیامبر!( جز مردانی که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم، پس )ای مردم!( ِ ( اهل کتاب بپرسید.« اگر نمیدانید، از )آ گاهان
پیامبرانی که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا پس از )آمدن( این پیامبران، برای مردم بر ّ تی نباشد و الله تعالی پیروزمند حکیم است.« الله حج
یقیناما در )میان( هر امی، پیامبری را فرستادیم که: الله یکتا را عبادت کنید و از طاغوت دوری کنید
ایمان به رسوالن شامل موارد زیر میشود:
الله متعال میفرماید: و هنگامی که نشانهای برایشان بيايد، میگويند: ما هرگز ايمان نمیآوريم، مگر اينکه همانند آنچه به پيامبران الله داده شده، )به ما هم( داده شود. الله آ گاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد.
ه و طایف( نازل نشده »و گفتند: چرا این قرآن بر مردی بزرگ، از )مردم( این دو شهر )مک است؟! آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟! ما روزی )و معیشت( آنها را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی )درجات و( برتری دادیم، تا برخی از آنان برخی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگارت از )تمام( آنچه جمع میکنند، بهتر است
ت و رسالت با ریاضت و مجاهدت به دست نمیآید، آن گونه که برخی از بنابراین نبو ّ لی و هیجانی ّ عا میکنند. و نیز با اجتماع نیروهای قدسی و تخی صوفیان بیدین و زندیق اد ّ عا میکنند، بلکه فقط نوعی انتخاب و فضل از حاصل نمیشود، آن گونه که فیلسوفان اد جانب الله است برای کسانی از برترین مخلوقاتش که الله آنان را شایستۀ این مقام بداند.
برخی از پیامبرانی که از اسمشان آ گاه هستیم، افرادی هستند که پس از بیان نام ابراهیم ÷ در آیات زیر نام برده شدهاند: و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هریک را هدایت کردیم و نوح را )نیز( پیش از آن ّوب و یوسف و موسی و هارون را )هدایت هدایت نمودیم. و از فرزندان او داوود و سلیمان و ای ّا و یحیی و عیسی و الیاس را کردیم( و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. و )نیز( زکری)هدایت نمودیم(؛ همه از صالحان بودند. و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را )هدایت کردیم( و همه را بر جهانیان برتری دادهایم
و الله متعال میفرماید: و به راستی پیش از تو پیامبرانی فرستادیم، )داستان( بعضی از آنان را برای تو بازگو کردیم و )داستان( بعضی را برای تو بازگو نکردهایم.
بنابراین ایمان آوردن به تمامی پیامبران واجب است، چون دعوتشان یکی بوده است، چنانکه در قرآن کریم میخوانیم: دینی را برای شما تشریع کرد، از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود و از آنچه بر تو وحی کردهایم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردهایم، که دین را بر پا دارید و در آن فرقهفرقه نشوید
پس کفر ورزیدن به یکی از رسوالن، کفر ورزیدن به تمامی آنان است، چنانکه الله متعال میفرماید: »قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند.«
با وجود اینکه نوح ÷ نخستین رسول بود. بنابراین جایز نیست که برخی از پیامبران الهی را )از لحاظ دعوت و رسالت اصلیشان( جدا و متفاوت از دیگر پیامبران بدانیم و نمیتوان به برخی از آنان ایمان آورد و به برخی کافر شد و هرکس چنین کند، قطعا کافر میگردد. الله متعال میفرماید: همانا کسانی که به الله و پیامبرانش کفر میورزند و میخواهند میان الله و پیامبرانش جدایی بیندازند و میگویند: به بعضی ایمان میآوریم و بعضی را انکار میکنیم و میخواهند بین این )و آن( راهی )برای خود( برگزینند؛ آنان در حقیقت کافرند و برای کافران عذاب خوارکنندهای آماده کردهایم. و کسانی که به الله و پیامبرانش ایمان آورده و میان هیچیک از آنان جدائی نیفکندند؛ اینان به زودی پاداششان را )الله( خواهد داد و الله آمرزندۀ مهربان است
در قرآن کریم چنین آمده است: ی مردم! بدون تردید پیامبر )موعود؛ محمد ج( با )آیین( حق از جانب پروردگارتان برای ً )بدانید که( شما آمد، پس به او ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر کافر شوید، پس یقینا ِ الله است، )و کفر شما به او زیانی نمیرساند( و الله آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد، از آن دانای حکیم است.
کسی که سخن راست را آورد و آن را تصدیق کرد، این افراد هستند که پرهیزگارانند.
سوگند به ستاره چون فرود افتد. )که( یار شما )محمد ج( گمراه نشده و راه را گم نکرده است. و از روی هوای نفس سخن نمیگوید. این نیست جز آنچه به او وحی میشود )و بجز وحی چیزی نمیگوید(. )فرشتهای( بس نیرومند )جبرئیل( او را تعلیم داده است
بر این اساس، تصدیق تمامی اخبار صحیح پیامبران پیشین، آنچه الله در قرآن اثبات ّ ط پیامبر ج در احادیث تأیید شده، واجب است. و آنچه در زمرۀ کرده است یا اینکه توس ّ ات آمده است، همان حکمی را دارد که در مبحث ایمان به کتابهای آسمانی بیان اسرائیلی شد. و اما روایاتی که به پیامبرمان نسبت داده شده است، باید درستی یا نادرستی آنها ط افراد آ گاه و حدیثشناس بر طبق قواعد محدثین بررسی شود که اگر صح توستشان تایید شود، پذیرش و ایمان به آنها نیز واجب است.
الله تعالی میفرماید: ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای اینکه به فرمان الله )از وی( اطاعت شود.
تی واجب است از پیامبری که به سویشان فرستاده شده اطاعت بنابراین بر هر ام ّ د ج آخرین و خاتم پیامبران است، شریعت ایشان شرایع ّ دنا محم کنند و از آنجا که سی قبلی را نسخ کرده و اطاعت و پیروی از پیامبر ج بر هر کسی که از رسالت ایشان بشنود و باخبر شود، واجب است. در قرآن کریم چنین آمده است: ّی )درسناخوانده( پیروی میکنند، که صفاتش را »کسانی که از )این( رسول )الله(، پیامبر أم در تورات و انجیلی که نزدشان است، نوشته مییابند؛ آنان را به )کارهای( خوب و پسندیده فرمان میدهد و از زشتی )و کارهای ناپسند( بازشان میدارد و پاکیزهها را برایشان حالل میگرداند و پلیدیها را بر آنان حرام میکند و بارهای سنگین و قید )و زنجیرهایی( را که بر آنان بود، از )دوش( آنها بر میدارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و وی را گرامی داشتند و او را یاری دادند و از نوری که با وی نازل شده پیروی کردند، آنان هستند که رستگارند. بگو: ای مردم! من فرستادۀ الله به سوی ِ اوست، معبود )راستینی( جز همۀ شما هستم؛ آن پروردگاری که فرمانروایی آسمانها و زمین از آنی )درسناخوانده( که به او نیست، زنده میکند و میمیراند، پس به الله و فرستادهاش، آن پیامبر أمالله و کلماتش ایمان دارد، ایمان بیاورید و از او پیروی کنید؛ باشد که هدایت شوید
گو: اگر الله را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را برایتان بیامرزد و الله آمرزندۀ مهربان است. بگو: از الله و پیامبر )او( اطاعت کنید. پس اگر ً الله کافران را دوست ندارد.« پشت کردند و )سرپیچی نمودند(، قطع
نه، سوگند به پروردگارت که آنان ایمان نمیآورند، مگر اینکه در اختالفات خویش تو را داور ً تسلیم باشند.« قرار دهند و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاما
الله تعالی میفرماید: یار و ولی شما تنها الله است و پیامبرانش و کسانی که ایمان آوردهاند؛ )همان( افرادی که نماز را برپا میدارند و آنان با خشوع و فروتنی زکات را میدهند. و هرکس الله و پیامبر او و کسانی ً حزب الله پیروز است.« را که ایمان آوردهانددوست بدارد، )او از حزب الله است و( یقینا
پس هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر کرد، گفت: یاوران من )در راه دعوت( به سوی الله چه کسانی هستند؟ حواریان گفتند: ما یاوران )دین( الله هستیم، به الله ایمان آوردهایم و )تو نیز( گواه باش که ما تسلیم )او( هستیم
بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن میترسید و خانههایی که بدان دلخوش هستید، در نزد شما از الله و پیامبرش و جهاد در راه او محبوبتر است، پس منتظر باشید تا الله فرمان )عذاب( خویش را بیاورد و الله متعال گروه نافرمان را هدایت نمیکند
و سالم بر رسوالن.
الله متعال دربارۀ پیامبرش محممیفرماید: تا )شما ای مردم!( به الله و پیامبرش ایمان بیاورید و )دین( او را یاری کنید و او تعالی را بزرگ دارید و بامداد و شامگاه او را تسبیح گویید
همانا الله و فرشتگانش بر پیامبر ج درود میفرستند، ای کسانیکه ایمان آوردهاید! بر او درود فرستید و سالم بگویید، سالمی نیکو
رسول الله ج فرمودند: هیچیک از شما ایمان ندارد تا زمانی که من برای او محبوبتر از پدر و فرزند و تمامی مردم نباشم.
یعنی اعتقاد و باور قطعی به اینکه الله متعال بندگان را در روزی که زمانش را جز او کسی نمیداند از قبرهایشان برانگیخته و بر اساس اعمالشان، محاسبه میکند و در ّ م جزایشان است. الله تعالی قبال آنها، یا بهشت را به آنان پاداش میدهد و یا اینکه جهن میفرماید: کیفر( آنان را برای روزی که چشمها در آن خیره میشوند، به تأخیر میافکند
ا کسانی که ایمان »و روزی که قیامت برپا شود، آن روز )مردم( از هم جدا میشوند. ام آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، آنان در باغی )از بهشت( شادمان و مسرور خواهند بود. و اما افرادی که کافر شدند و آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، پس اینان در عذاب )الهی( احضار میشوند.
کسانی که ایمان »و روزی که قیامت برپا شود، آن روز )مردم( از هم جدا میشوند. ام آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، آنان در باغی )از بهشت( شادمان و مسرور خواهند بود. و اما افرادی که کافر شدند و آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، پس اینان در عذاب )الهی( احضار میشوند.
ایمان به روز آخرت شامل موارد زیر میشود:
همچون دیدن فرشتگان هنگام جانکندن، فتنۀ قبر که در نتیجۀ پرسش دو فرشته ّت به وجود میآید و عذاب یا نعمتهای قبر که این موارد ِ می دربارۀ پروردگار، دین و پیامبر در زندگی برزخ روی میدهد. الله لأ میفرماید: و اگر ببینی هنگامی که فرشتگان )مرگ( جان کافران را میگیرند، به صورت و پشت آنان ّ ب میکردی(.« میزنند و )میگویند:( عذاب سوزنده را بچشید )هر آینه تعج
همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند )و میگویند:( نترسید و اندوهگین نباشید و بشارت باد به بهشتی که شما وعده داده میشدید.
و بدترین عذاب آل فرعون را در بر گرفت؛ )آن عذاب( آتش )دوزخ است( که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند و روزی که قیامت بر پا میگردد )گفته میشود:( آل فرعون را در سختترین عذاب وارد کنید
انس بن مالک س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: وقتی بنده در قبرش گذارده میشود و یارانش از او روی میگردانند درحالیکه صدای کفشهایشان را میشنود، دو فرشته نزدش میآیند، ّ ا انسان مؤمن ّ د ج چه میگفتی؟ ام او را مینشانند و میگویند: دربارۀ این مرد، محم میگوید: گواهی میدهم که او بنده و فرستادۀ الله است. سپس به وی گفته میشود: به جایگاهت در آتش نگاه کن که الله به جای آن، مکانی از بهشت را به تو بخشید. بنابراینا به فرد منافق و کافر گفته میشود: او هر دو جایگاهش را ]در بهشت و دوزخ[ میبیند. ام دربارۀ این مرد چه میگفتی؟ او میگوید: نمیدانم، همان چیزی را میگفتم که مردم میگفتند. سپس به وی گفته میشود: نه فهمیدی و نه خواندی و با چکشهایی آهنین چنان ضربهای به وی زده میشود و فریادی میکشد که تمامی مخلوقات اطرافش غیر ازجن انس آن را میشنوند.« این حدیث، متقعلیه است
ّ اس ب روایت شده است که پیامبر ج از کنار دو قبر عبور کردند و از ابن عبفرمودند: همانا ]صاحب[ این دو ]قبر[ عذاب میشوند و به سبب َ ِميم َّ ِانل ِش ب ْ م َ َ ي َ ن َك ُ ف ر َ اآلخ 2 عذاب نمیشوند، بلکه یکی از آن دو خودش را از ادرار گناه بزرگی ]از دید خودشان[ محافظت نمیکرد و دیگری ]در میان مردم[ سخنچینی مینمود.سپس شاخۀ مرطوبی را برداشتند و آن را به دو نیم کرده و در قبر هریک از آن دو نفر، نیمی از آن شاخه را وارد کردند. صحابه ش پرسیدند: ای رسول الله! چرا این کار را انجام دادید؟ ایشان فرمودند: َ ا«: »اميد است تا زمانی كه اين دو شاخه خشك نشده است، َس ب ْ ي َ ْ ي م َ َا ل َا م م ُ ه ْ ن َ ِّف ُ ع ف َُ ُ ي ه َّ ل َ ع َ »ل ّفقعلیه میباشد. خداوند عذاب آنان را تخفيف دهد«. حدیثی مت
در قرآن کریم چنین آمده است: الله ذاتی است که کتاب و میزان را به حق نازل کرد و تو چه میدانی شاید قیامت نزدیک باشد؟! کسانی که به آن ایمان ندارند، در )رسیدن( آن شتاب میکنند و کسانی که ایمان آوردهاند )پیوسته( از آن بیمناکند و میدانند که آن حق است، آ گاه باشید! قطعا کسانی که در)بارۀ( قیامت جدال میکنند، در گمراهی دور و درازی هستند
پس آیا آنان )کافران( جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان فرا رسد؟! به راستی نشانههایش آمده است، پس وقتی فرا رسد، پندگرفتن )و ایمان(شان چه سودی خواهد داشت؟
رسول الله ج در بیان نشانههای بزرگ قیامت فرمودند: »قطعا قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه پیش از آن، ده نشانه ببینید
وقوع قیامت، ناگهانی و سریع است، چنانکه الله متعال میفرماید: علم آن فقط نزد »)ای پیامبر!( دربارۀ قیامت از تو سؤال میکنند، کی واقع میشود؟ بگو: مسلمانش آشکار سازد. )دانستن آن( در پروردگار من است و هیچکس جز او )نمیتواند( آن را در وقت معی آسمانها و زمین سنگین )و پوشیده( است و جز به طور ناگهانی، به سوی شما نمیآید. )چنان( از تو سؤال میکنند که گویی تو از وقوعش خبر داری، بگو: علم آن، فقط نزد الله است، ولی بیشتر مردم نمیدانند
و امر قیامت مانند چشم برهمزدن و یا از آن هم نزدیکتر است
قیامت با نفخه صعق ]بیهوشی[ به وقوع میپیوندد، چنانکه الله تعالی میفرماید: و در صور دمیده شود، پس هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است جز آنها که الله بخواهد بیهوش میشوند ]و میمیرند[
ایمان به اینکه الله لأ بندگان را از قبرهایشان در حالی بیرون میآورد که زنده و پا برهنه و بدون کفش و لخت و عریان و ختنهنشده و دستخالی بوده و چیزی به همراه ندارند؛ و این واقعه پس از دومین باری است که در صور دمیده میشود. چنانکه در قرآن کریم میخوانیم: سپس بار دیگر در آن دمیده میشود، ناگهان آنها به پا میخیزند )و( مینگرند
و رسول الله ج میفرمایند: مردم در فقعلیه است. روز قیامت، پابرهنه و عریان و ختنهنشده محشور میشوند.« حدیثی مت
الله تعالی میفرماید: )همان( روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند.
یعنی ایستادن طوالنی مردم در برابر پروردگار جهانیان در صحرای محشر و قیامت که برای حساب و کتاب فرا خوانده میشوند، چشمها خیره میگردد، خورشید به آنان نزدیک
میشود، عرق آنها را فرا میگیرد، به برخی از حوض کوثر آب داده میشود، نامههای ل صراط نصب میگردد، در اعمال گشوده و باز میگردد، ترازوی اعمال نهاده میشود، پشرایطی سخت و دشوار.
الله أ میفرماید: همانا بازگشت آنان به سوی ماست. سپس بیگمان حسابشان )نیز( با ماست.
ا کسی که نامۀ )اعمالش( به دست راستش داده شود، به زودی به حسابی آسان، »پس اممحاسبه میشود
های کار نیک انجام داده باشد )پاداش( آن را میبیند. و هرکس به »پس هرکس به اندازۀ ذهای کار بد کرده باشد، )کیفر( آن را میبیند.« اندازۀ ذر
و )ما( در روز قیامت ترازوهای عدل را مینهیم، پس به هیچکس، هیچ ستمی نمیشود و اگر )عملی( به مقدار سنگینی یک دانۀ خردل باشد، آن را )به حساب( میآوریم و حسابرسی ما کافی است.
حساب مخلوقات بر دو نوع است:
حساب این افراد بدین صورت است که یا اعمالشان فقط ارائه میشود و یا اینکه مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد. حساب کسانی که الله متعال آنان را جزء افراد سعادتمند قرار داده باشد، فقط ارائه و نشانداده میشود به دلیل روایتی که ابن عمر ب از پیامبر ج نقل میکند که فرمودند: الله متعال ]در روز قيامت[ مومن را چنان به خود نزدیک میگرداندکه سایه ]و رحمت[ خود را بر او مینهد و میفرماید: آيا فالن گناه و فالن گناه را به یاد میآوری؟ در جواب میگويد: بله، پروردگارا! و به گناهانش اقرار میکند و با خود چنین میپندارد که هالک شده است. الله متعال میفرمايد: همانا آن را در دنيا بر تو پوشاندم و امروز آن را برايت میآمرزم، سپس نامۀ اعمال نيکش به وی داده میشودین حدیث، ّفقعلیه به شمار میرود
دانی که مرتکب گناه کبیره شدهاند، اعمالشان مورد کنکاش و بررسی قرار ولی موحمیگیرد؛ یعنی افرادی که الله تعالی اراده کرده است آنان را به سبب گناهانشان در ّ المؤمنین عایشه ل روایت میکند که ّ م عذاب کند و فرجامشان بهشت است. أمپیامبر ج فرمودند: هیچکس در روز قیامتمورد محاسبه قرار نمیگیرد مگر اینکه هالک میشود
عایشه ل میگوید پرسیدم: ای رسول الله! مگر الله نمیفرماید:یشان فرمودند: مراد از آن ]حساب آسان در آیۀ قرآن[ نشاندادن ]اعمال انسان[ است، امکسی که در حسابرسی او دقت و سختگیری شود، عذاب میگردد
کافران بدینصورت که نیکیها و بدیهایشان با هم سنجیده و مقایسه شود، محاسبه نمیگردند، زیرا آنان نیکی ندارند و الله تعالی میفرماید: و ما به سراغ هرگونه عملی که انجام دادهاند میرویم، سپس آن را )همچون( غبار پراکنده )در هوا( قرار میدهیم.
لع میگردند و به انجام آنها اقرار میکنند. در حدیث ابن بلکه آنان از اعمالشان مطعمر ب که قبال بیان شد، چنین آمده است:
در حضور مخلوقات، به کافران و منافقان چنین گفته میشود که: ینها همان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستهاند. هان! لعنت الله بر ستمکاران باد!« 1 ّفقعلیه است. این حدیث مت
یعنی باور قطعی به اینکه بهشت و دوزخ حق و حقیقتاند. بهشت سرایی است که الله متعال آن را به عنوان پاداش برای بندگان پرهیزگارش آماده کرده است و در آن، انواع ّ ی و معنوی وجود دارد؛ نعمتهایی که هیچ چشمی آنها را ندیده و هیچ نعمتهای حس ّ م مکانی است که گوشی نشنیده و بر دل و فکر هیچ بشری خطور نکرده است. و جهن ّ ی الله ـ آن را به عنوان مجازات کافران آماده کرده است و در آن، انواع عذابهای حس و معنوی که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر دل هیچ بشری خطور نکرده است، وجود دارد. الله لأ میفرماید: سپس )این( کتاب را به کسانی از بندگانمان که برگزیده بودیم، به میراث دادیم. پس )برخی( از آنان بر خود ستم کردند و )برخی( از آنان میانهرو بودند و )برخی( از آنان به فرمان الله در نیکیها پیشتازند؛ این همان فضل )و بخشایش( بزرگی است. )پاداششان( باغهای جاویدان )بهشتی( است که به آن وارد میشوند، در آنجا به دستبندهایی از طال و مروارید آراسته میگردند و لباسهایشان در آنجا حریر است. و میگویند: حمد )و ستایش( مخصوص الله است که اندوه ً پروردگار ما آمرزندۀ سپاسگزار است؛ )همان( ذاتی که از فضل خویش ما را از ما دور کرد، یقینا را در این سرای اقامت )جاویدان( جای داد که در آنجا هیچ رنجی به ما نمیرسد و در آنجا هیچ ّ م است، نه خستگی )و واماندگی( به ما نمیرسد. و کسانی که کافر شدند، برایشان آتش جهن فرمان )مرگ( بر آن صادر شود تا بمیرند )و راحت گردند( و نه چیزی از عذابش از آنان کاسته شود، این گونه هر ناسپاسی را کیفر میدهیم. و آنان در آن )آتش( فریاد میزنند: پروردگارا! ما را بیرون آور تا عمل صالحی انجام دهیم؛ غیر از آنچه انجام میدادیم. )در پاسخ آنان میفرماییم:( آیا آن قدر شما را عمر ندادیم که پندگیرندگان در آن پند گیرند؟! و هشداردهنده )نیز( به سراغ شما آمد؟! پس )طعم عذاب را( بچشید که برای ستمکاران هیچ یاوری نیست
یعنی اعتقاد قطعی به اینکه الله متعال بر اساس علم ازلی خود، سرنوشت مخلوقات را ّن کرده و آن را در لوح محفوظ نوشته و با ارادۀ خود اجرا نموده و با قدرت خویش، به م
وجود میآورد، چنانکه میفرماید: »بیگمان ما همه چیز را به اندازه آفریدیم
ن کرده است. و همه چیز را آفرید، پس اندازۀ هر چیز را چنان که میباید، مع
ایمان به قضا و قدر شامل موارد زیر میشود:
ات هر چیزی باخبر است؛ فرقی نمیکند ّ ات و جزئی علم ازلی و ابدی الله که از کلی که مربوط به کارهای خودش باشد؛ مانند تعیین و سنجش اجلها و روزیها، یا مربوط به اعمال بندگانش باشد؛ همچون فرمانبرداریها و نافرمانیهای آنان. الله متعال میفرماید: و او به هر چیزی آ گاه است
ین اندازهگیری الله توانای داناست
بدون تردید الله ـ میداند که چه کسی از او اطاعت خواهد کرد و چه کسی نافرمانی او را میکند، هماگونه که میداند یک فرد چقدر عمر میکند و چقدر از عمرش کم میگردد.
در قرآن کریم چنین آمده است: »هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم ً این امر بر الله آسان است.« در کتاب )لوح محفوظ نوشته( است. مسلما
های در آسمانها و در زمین از او پنهان نیست و نه کوچکتر »دانای غیب است، به اندازۀ ذراز آن و نه بزرگتر، مگر )اینکه( در کتابی آشکار )ثبت( است.
عبدالله بن عمرو بن عاص ب روایت میکند که از رسول الله ج شنیدم: الله متعال پنجاه هزار سال پیش از اینکه آسمانها و زمین را بیافریند، تقدیر و سرنوشت مخلوقات را ثبت نموده است، میفرماید: و عرش پروردگار بر روی آب بود
نیز عباده بن صامت س روایت میکند که از پیامبر ج چنین شنیدم: همانا نخستین چیزی که الله آفرید، قلم بود، سپس به آن فرمود: بنویس. قلم گفت: پروردگارا! چه بنویسم؟ الله تعالی فرمود: تقدیر هر چیزی را تا زمانی که قیامت برپا شود، بنویس.
الله تعالی موضوع علم و کتابت و ثبت مذکور را در آیۀ زیر بیان فرموده است: آیا ندانستهای که الله آنچه را در آسمان و زمین است میداند؟! بیگمان )همۀ( اینها در ً این بر الله آسان است.« کتابی )ثبت( است، مسلما
هر آنچه الله بخواهد، صورت میپذیرد و هر آنچه او تعالی نخواهد، انجام نمیشود. هیچ مانعی در برابر آنچه ببخشد و هیچ دهندهای در برابر آنچه منع کند، وجود ندارد. هیچ چیز نمیتواند مانع اراده و خواست او شود و آنچه را که نخواهد، در ملک و پادشاهی او صورت نمیگیرد. هرکس را بخواهد به فضل و احسان خود هدایت میکند و هرکس را بخواهد،
ه عدالت خود، گمراه و منحرف میکند و هیچ بازدارنده و تعقیبکنندهای برای حکمش وجود ندارد. الله أ میفرماید: و اگر الله میخواست کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آن )همه( نشانههای روشن که برایشان آمد با یکدیگر جنگ نمیکردند، ولی )آنان با هم( اختالف کردند، پس برخی از آنان ایمان آوردند و برخی از آنان کفر ورزیدند و اگر الله میخواست با هم جنگ نمیکردند، ولی الله تعالی آنچه را که میخواهد انجام میدهد.
برای کسی از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد. و شما نمیخواهید مگر آنکه پروردگار جهانیان بخواهد
الله تعالی خالق است و هرچه جز او مخلوق است و تمامی اشیا، ذات و صفات و حرکاتشان مخلوق و ایجاد شده هستند و الله آفریدگار و به وجودآورندۀ آنهاست، چنانکه میفرماید: »الله آفریدگار هر چیزی است و او بر هر چیزی نگهبان است
»الله آفریدگار هر چیزی است و او بر هر چیزی نگهبان است.«
الله و کسب بنابراین اعمال بندگان، مخلوقخودشان است. الله میفرماید: آنچه )از خوبی( به دست آورده به سود او و آنچه )از بدی( به دست آورده به زیان اوست
گاهی اوقات الله متعال بر اساس حکمتی بزرگ و هدفی مهم و استوار، آنچه دوست ندارد، اراده میکند و یا بالعکس آنچه دوست دارد اراده نمیکند. چنانکه میفرماید: و اگر میخواستیم به هرکس هدایتش را میدادیم، ولی سخن )و وعدۀ( من حق است که ُر میکنم.« ّیان و آدمیان همگی پ ّ م را از جن
»اگر ناسپاسی کنید، پس )بدانید که( الله از شما بینیاز است و هرگز ناسپاسی را برای بندگانش نمیپسندد و اگر شکر او را به جای آورید، آن را برای شما میپسندد.
الله ـ میفرماید: سعی )و تالش( شما مختلف است. و ام »یقیناکسی که )در راه الله( بخشید و پرهیزگاری کرد و )سخنان( نیک را تصدیق کرد، پس ما او را برای )راه( آسان توفیق میدهیم. و امکسیکه بخل ورزید و بینیازی طلبید و )نیز سخنان( نیک را تکذیب کرد، پس به زودی او را به )راه( دشوار سوق میدهیم.«
چرا که شریعت، کتابی باز و آشکار است و تقدیر، امری غیبی، پوشیده و پنهان. الله ّن کرده و آن را از خودشان مخفی ساخته است و آنان را آنگونه سرنوشت بندگان را معی که شایستۀ اطاعت از فرمانش و دوری از نهیش دانسته است، امر و نهی و یاری کرده است
و اگر مانعی از موانع تکلیف وجود داشته باشد، آنان را معذورمیداند و از اینرو، با توج
ه تقدیر سابق، هیچکس دلیلی بر انجام گناه و ترک اطاعت ندارد. الله متعال میفرماید: به زودی کسانی که شرک ورزيدند میگويند: اگر الله میخواست، نه ما شرک میآورديم و نه پدران ما و نه چيزی را تحريم میکرديم. کسانی که پيش از آنان بودند )نيز( اين چنين تکذيب کردند، تا آنکه )طعم( عذاب ما را چشيدند. بگو: آيا نزد شما )دليل و( دانشی است که آن را برای ما آشکار سازيد؟! شما فقط از پندارهای بیاساس پيروی میکنيد و شما جز گزافه ِ الله است، پس اگر میخواست همۀ شما را و دروغ نمیگوييد. بگو: دليل رسا )و قاطع( از آنهدايت میکرد
ّ عایشان را تکذیب کرد و سپس عذابش را به آنان چشاند الله تعالی در آیۀ فوق، ابتدا اد و اگر آنان در حوزۀ تقدیر برای عملکرد خود دلیلی میداشتند، الله لأ هرگز آنان را عذاب ّ عایشان را آشکار نمیساخت؛ عالوه بر این آنان از تقدیرشان آ گاه نمیکرد و نیز بطالن اد نبودند که از روی آ گاهی سخن بگویند و دلیلی داشته باشند، بلکه کارشان فقط یاوهگویی ّ ت آشکار برای الله است. ّ م بود؛ از اینرو حج
در حوزۀ قضا و قدر، دو گروه منحرف شدهاند:
کسانی که در اثبات افعال بندگان زیادهروی کردند و تقدیر سابق ]ثبت تقدیر مخلوقات در ازل[ را انکار نمودند که به دو گروه تقسیم میشوند:
أ. تندروها یا غالت: افراد نخستین آنان اینگونه بودند؛ یعنی کسانی که در اواخر عصر صحابه ش ظهور نموده و بر این باور بودند که هیچ تقدیر قبلی و سابقی وجود ندارد. ّت ّ اس و ابن عمر ش پاسخ آنان را دادند. این عده علم و کتابت و مشی و صحابه مانند ابن عب و خلق را انکار کردند.
ت و خلق را انکار ب. میانهروها: یعنی معتزلیها که علم و کتابت را اثبات و مشیّ عا داشتند که بنده کار خودش را میآفریند. کردند و اد
گروهی که در اثبات افعال پروردگار زیادهروی کردند تا اینکه خواست و قدرت بنده را به ّی انکار نمودند و کارهای بنده را اجباری همچون حرکت فرد لرزان دانستند و نیز وجود کل حکمت و تعلیل در افعال الله متعال را نفی کردند. آنان نیز به دو گروه تقسیم میشوند:
ونی را دارند و با اد ِ حقیقت ک ّ عای شهود أ. تندروها: زندیقهای صوفی که اد موافقت با تقدیر، انجام هر کاری را برای خود جایز میدانند، چنانکه یکی از آنان میسراید:
من از آنچه تو برایم انتخاب میکنی تاثیرپذیر گشتهام، پس تمامی اعمالم عبادت است ّر برای بنده هستند! ب. میانهروها: اشاعره که قائل به نظریۀ »کسب« و اثبات قدرت غیر مؤ
ت و خلق، که 1 .در پاسخ به منکران هر چهار مرحلۀ تقدیر- یعنی علم و کتابت و مشیقبال بیان شد- باید گفت که متون صریح شرع این چهار مورد را اثبات میکند و واقع و حقیقت هم نشان میدهد که گاهی اوقات انسان قصد انجام کاری را دارد، ولی نمیتواند آن را انجام دهد.
2 .پاسخ جبریهای غالی در اثبات تقدیر را نیز متونی میدهند که داللت بر اثبات ّت هم نشان میدهد که هر انسانی ّت برای بنده دارند. واقعی اراده و فعل و مشی اعمال اختیاری خود و امور اضطراری و اجباریی را که بر وی عارض میشود، تشخیص میدهد.
همچنین نصوص شرعی فراوانی در مورد اثبات حکمت و تعلیل در افعال الله تعالی وجود دارد.